توکلکلیدهای زندگی سالمتوکل
توکل

May God be the only hope

نگو حوصله ندارم نگونمی تونم.

به خدا توکل کن و حرکت جدید را شروع کن.

زندگی با حرکت است که می گذرد اگر یک جا بمونه خودت از وجود خودت، نیز خسته می شوی.

چون نشاط و وجود حرکت ویژگی زندگی تو است.

کلیدهای زندگی سالم، خیلی گسترده است. مثلا تغذیه سالم، فعالیت بدنی، داشتن هدف در زندگی، مدیریت احساسات و هیجان ها و …

گاهی حس می کنیم همه درب های زندگی به روی من بسته است . گاهی حس می کنم که باید به کسی اعتماد کنم.

یکی از مهمترین تکیه گاه ها، اعتماد به خداوند است. در قرآن آن را توکل می گویند.توکل یعنی واگذار کردن و سپردن .

وقتی من چیزی را به شما واگذار می کنم شما وکیل من می شوی . در فارسی همان عنوان اعتماد است .

خیلی وقتها همه چیز را بررسی می کنیم ولی وسط کار گاهی ناامید می شویم .

حالا می خواهیم یک تحلیل ذهنی و درونی با هم انجام بدهیم:

یک نوع نگاه خردمندانه به خودم و محیط پیرامون بیندازیم ببینیم به کجا می رسیم.ما دائما هدفهایی در زندگی داریم و برای رسیدن به این هدفها، امکاناتی می خواهیم.

یکی از مهمترین این امکانات اعضا و جوارح و نیروی های درونی مثل فکراست.  آیا می شود همیشه دقیقا به اینها اعتماد کنیم ما گستره ی وسیعی از امکانات داریم. آیا برای رسیدن به مقاصد می شود به این امکانات کاملا اعتماد کنیم؟

هر کدام از این ها در مسیر رسیدن به هدف ممکن است ما را تنها بگذارند.

مثلا نیروی چشم می شود در وسط کار ما را تنها بگذارد و نابینا شویم.

گاهی به طور کوتاه و گاهی به تدریج در وسط کار این اتفاق می افتد و ما را تنها می گذارند.

فکر کنیم که بهترین پناه و پشتیبان ما در زندگی چیست؟ خدا ، خانواده و …

آیا به هر کسی می شود توکل و اعتماد کرد؟

جواب همه ی ما خیر است. چون باید به او شناخت داشته باشیم. قطعا باید خوبی ما را بخواهد. به هر کسی و هر چیزی نمی شود اعتماد کرد.

همه چیزهایی که داریم عاریت است هیچ کدام از قوه ها و اعضای و جوارح ما قابل اعتماد نیست. چون وسط کار ممکن است ضعیف شوند و یا ما را تنها بگذارند.بخصوص همه ی اینها موقع مرگ فرو می ریزند . ولی ما به شدت به تکیه گاه نیازمندیم .

تحلیل به ما می گوید که تکیه گاه وجود ندارد :مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ ۖ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ ۗ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ(آیه ۹۶ سوره ی نحل).

آنچه نزد شماست همه نابود خواهد شد و آنچه نزد خداست (از ذخائر اعمال نیک و ثواب آخرت، تا ابد) باقی خواهد بود و البته اجری که به صابران بدهیم اجری است بسیار بهتر از عملی که به جا می‌آوردند.

حالا از خودمان بیرون می آییم در اطراف به چه کسی می شود تکیه کرد؟ پدر، مادر،معلمان ، خانه ، شغل، جایگاه شغل، ثروت و..

کدام تکیه گاه وجود شما هستند؟

 هیچ کدام تکیه گاه نیستند. همه ی اینها ممکن است از بین بروند. کم افرادی نیستند که اینها را از دست داده اند. اطرافیانمان خودش به خودشون هم نمی تونند تکیه کنند. حالا ما چکار کنیم ما به شدت تکیه گاه می خواهیم.

بعضی آدم هایی در اجتماع را می بینیم که خیلی به خودشان اعتماد دارند باز هم گاهی در زندگی می مانند.

توکل و اعتماد به پول خیلی در جامعه رواج دارد . تحلیل به ما می گوید: وقتی ثروت درونی ما قابل اعتماد نیست این که بیرونی است و بیشتر در معرض زوال و آسیب و تهدید است.

تحلیل را وسیع تر کنیم آیا به کوه ها، آسمان و ..می شود، اعتماد کنیم. آیا می شود آنها را  تکیه گاه قرار دهیم؟

تحلیل به ما می گوید: در پیشانی همه ی آنها فقر و نیاز و فنا را می شود ببینیم. چون وقتی جریان عالم تغییر می کند، از دست ما می روند وآن وقت ما شکست وسیع می خوریم.

پس تکیه گاه را اصلا پیدا نمی کنم . نه در وجود خودمان مثل قوای ظاهری و نه قوای باطنی، نه قدرت های حکومتی و حزبی و سیاسی ، نه نیروی عاطفی سنگین دوروبرمون مثل پدر، مادر و فرزند… . به هیچ کدام نمی شود به طور کامل اعتماد و تکیه کرد. هر کدام از اینها در طول مسیر می توانند  از انسان جدا بشوند.

این جا است که نگاه توحیدی به داد انسان می رسد و انسان را از حیرت نجات می دهد.

خدا قدرتش تمام ناپذیر است و می تونه همه چیز را رقم بزند.آخه چقدر زندگی قشنگ می شود

واقعا انسان در زندگی تکیه گاه می خواهد. بخصوص وقتی انسان تنها است به خداوند بیشتر نیاز دارد.

ما دقیقا اگر بتوانیم تنهاترین لحظات زندگی خود را درک کنیم، می توانیم شهود کامل داشته باشم. برای این منظور، کافی است لحظات از دنیا رفتن خودتون را خوب درک کنیم این کشف خیلی مهم است در وسط این عالم، توی این همه شلوغی ها، با تصور درست ار سفرمون می تونیم این اکتشاف بزرگ را کشف کنیم. اصلا انسان برای این کشف، این اکتشاف بزرگ آمده است  تا آن را درک کند و برود.

یعنی انسان در این کشف، به حقیقت مقدسی می رسد که همه ی چیزها و اسباب، سبب بودنشون را از او دارند. یعنی حضرت مسبب اسباب.

ما در این کشف و تحلیل، حضرت مسبب اسباب را درک می کنیم. او است که  به چشممان، قدرت بینایی داده است .به گوشمان، قدرت شنوایی داده است. به دست وپا قدرت و نیرو بخشیده و..

همه ی اسباب، به او تکیه کرده اند. اواست که حلقه به حلقه این سبب ها را به هم بافته و ساخته و پرداخته . مرکز سبب ساز و سبب سوز اوست.

باید در زندگی این تحلیل را داشته باشیم تا بتونیم از تمام وجودمون به او اعتماد کنیم و حضورش را درک کنیم.  وقتی حضورش را در زندگی حس کردیم  اون وقته که  زندگی زیباست.

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای مورد نیاز با * مشخص شده است

نوشتن دیدگاه