حکمتانه (چهارم) حیوانات

از طرف دیگر گروه هزع با هزار نفر وارد روستایی شدند. هزع به سمت باغی می رود که ویلایی در آن ساخته شده  وسه بچه مشغول بازی هستند . دور باغ به جای دیوار شمشاد کاشته شده است.  هزع خود را به شکل یکی از همسایگان می کند وبه داخل باغ می رود . هزع : سلام…

سلامت

حکمتانه (دوم) دارو

اولین گروه عیثم با تعداد سی هزار، سوار شهاب آسمانی شدند با سرعت به سوی شرق زمین حرکت کردند.   از بالا شهری را دیدند . گفتند وارد این شهر می شویم اگر توانستیم روی مردم این شهر اثر گذاریم به جاهای دیگر خواهیم رفت .  عیثم گفت : در این شهر پراکنده شوید ببینم چکار…