خالق من ! عاشق من !
من می خواهم به دست توانای تو هدایت شوم،زیرا که فقط هدایت تو هدایت حقیقی است وبقیه گمراهی و دور شدن از آرامش است زیرا که فقط تو دانا و علیم به جزئیات وجود منی ، تو خالق منی و تویی که منبع عشق و زیبایی و آرامش هستی !
تمام راهنمایانی را که به دنبال ابراهیم خلیل فرستادی دوست دارم و گوش به فرمانشان هستم تا رسید به موسی کلیم الله همو که افتخار هم کلام شدن با خودت را به او دادی ،همو که آنقدر عظمت روحی و بزرگی ، داشت که جسم مادی اش توانست،رویداد عظیم با تو هم کلام شدن را تحمل کند.
و من که کوچک و ضعیفم و به دنبال آرامش در به در می گردم،دست به دامن موسی می شوم تا فرمان های تو را که به من می رساند با جان و دل عمل کنم تا به گمشده ام برسم و چه آرامش دل پذیری دارد با فرمان خالق حرکت کردن و در پشت سر مو سی پا در بستر نیل عظیم، گذاشتن و تر نشدن ؛و در میان دو کوه آبی که در دو طرف
قرار گرفته و منتظر فرمان خالق است، گرد و غبار بستر نیل را به جان خریدن گویا که هیچگاه آنجا آبی نبوده ،و وقتی پا از آنجا بیرون
می گذاریم آبها با فرمان خالق برهم می ریزند و فرعونیان را در بر می گیرند و فرمان عذابش را محقق می کنند.
آری همه ی هستی در اختیار اوست و برگی از درخت بدون اذن و اجازه ی او نمی افتد !
خالق من ! هادی من !
دست مرا بگیر و در دست فرستادگان هدایتت بگذار که دوستی و محبت آنها در دل من جای گرفته زیرا دست دیگر آنها ، در دست توست .
خالق من ! ناجی من !
تو چه مهربانی که مرا در این دنیا ، بین فرعونیان تنها رها نکرده ای و موسی را برایم فرستادی تا مرا از دست آنها نجات دهد .
مرا از اضطراب زیر یوغ فرعون بودن نجات دادی وبه آرامش در کنار موسی بودن رساندی ،و برای کامل کردن هدایت و آرامش من ،کتاب مقدس تورات را به او دادی تا به دست من برساند و به تورات عمل کردن یعنی فرمانبرداری از تو .
معبود من تو قابل ستایشی،عبادت تو افتخار من است.