تجربه هایی از زندگیتجربه

نمی دانم تا کنون شنیده اید که جناب نیوتن دانشمند معروف، به قدری غرق دنیا و روابط پیچیده ی فیزیک و ریاضی بودند که امورات عادیشان را بی حواس انجام می دادند. مثلا گفته شده زمانی ایشان قصد درست کردن تخم مرغ آبپز داشتند و به جای تخم مرغ، ساعت مچی دستشان را در دیگ انداختند تا بپزد، موضوع دیگری که نقل شده زمانی دانشمندی در خیابان قدم می زدند و اتفاقی با همسرشان رو به رو می شوند اما او را نشناختند و از همسرش می پرسند که شما چه کسی هستید؟! از طرفی دیگر ظاهر پروفسوری چون انیشتین که دیگر جای خود دارد؛ اگر کسی ایشان را نشناسد وقتی تصادفاً ایشان را در جایی می دیدند شاید در ذهنش گمان می کرد او یک مغازه دار یا یک کارمند دیوانه باشد!

پروفسور برانشتام

Professor Branestawn

نقل قول های چنین ماجراهایی در دنیای پروفسوران، وجود دارد. اگر بخواهیم گریزی به زندگی و چالش های چنین اشخاصی بزنیم. پیشنهاد من کتاب “ماجراهای باورنکردنی پروفسور برانشتام ” است که به زبان طنز و استعاره ما را به زندگی چنین آدم های عمیقی آشنا می کند و ما وارد چالش های زندگی پروفسور داستان به نام برانشتام می شویم که با وجود ماجراهای تو در تو، برداشت و پردازش پروفسور شگفت انگیز است. شخصیت پردازی و داستان سرایی نویسنده نورمن هانتر به گونه ایست که ما نه تنها درگیر ماجراهای تو در توی زندگی پروفسور می شویم بلکه گریزی کوتاه به خصلت، جهان و سلیقه ی دیگر نزدیکان پروفسور، دایه خانم و کلاه توت فرنگی اش که چون شاخه ای در باد تکان می خورد و دوست صمیمی پروفسور کلنل ددشات افسر رسته ی تیرکمانداران می زنیم. توصیف نویسنده از حضور شخصیت های داستان به شیوه ای است که خصلت آن شخصیت را در ذهنمان تداعی و تصویر می کند، چنان فیلم سینمایی و بازی بازیگران! نویسنده توجه مخاطب را در حین ماجراهای باورنکردنی یک دفعه به سمت دیگری چون دایه خانم می برد و می بینیم که چه کلاهی بر سرش گذاشته است.  ماجراهای پروفسور به ما یادآور می شود که چرا از بین تمام آدم هایی که در طول زندگی پروفسور حضور داشتند افرادی چون دایه خانم و کلنل ددشات افسر رسته ی تیر کمانداران جزء نزدیکان او هستند.

چه کسی می داند شاید واقعا زندگی اشخاص عمیقی چون پروفسوران شبیه ماجراهای پروفسور برانشتام از زبان نورمن هانتر باشد.

 

چه کسی می داند شاید واقعا زندگی اشخاص عمیقی چون پروفسوران

شبیه ماجراهای پروفسور برانشتام از زبان نورمن هانتر باشد!

 

نگارنده

زینب ابراهیمیان

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای مورد نیاز با * مشخص شده است

نوشتن دیدگاه