خالق من ! عاشق من !
بنابر اقتضای عشق تو مرا آفریدی زیرا تو منبع عشق و محبت و رحمتی ! مانند خورشید که به همه نور می دهد چه به آنها که ارزش نور را می دانند و چه به آنها که نمی دانند .
تو کمال مطلقی! پس حکمت داری و هیچ کدام از آفریدگانت را بی دلیل نمی آفرینی! و آن کمال و تکامل است ، و آن کمال قطعا نهایت آرامش و لذت را دارد .
و من به دنبال آن هدف ،در جستجوی راه رسیدن به ان هستم و قطعا تو برایم راه نما قرار داده ای تا گم نشوم .
از خلقت آدم راه را دنبال کردم تا رسیدم به کشتی نوح ، بعد از آن در میان آتش ابراهیم رابا گلستان اطرافش دنبال کردم تا رسیدم به میان رود نیل در کنار موسی و جاده نجاتی که در بستر نیل پر آب قرار دادی تا من دست تو را گم نکنم .و حالا رسیده ام به عیسی روح الله که طریقه ی بوجود آمدنش را برای من نشانه قرار دادی ، در کودکی به او حکمت و زبان گویا قرار دادی و کتاب هدایت انجیل را هم نشانه ی دیگری قرار دادی تا من هدایتم و آرامش را گم نکنم
از عیسی روح الله هدایت می خواهم و او پیام خالق را به من می رساند و من می بینم که در کلاس درس هستی با وجود پیام آوران و معلمان خوبی که خالق من برگزیده ،هر روز درس جدیدی یاد می گیرم و به کلاس هدایت و آرامش بالاتری میروم.
عاشق من!هادی من!
تو فقط آگاهی که بهترین انسانها چه کسانی هستند و آنها را برای هدایت و آرامش من بر می گزینی .
تو مرا رها نکرده ای ومن احساس سرگردانی و بی کس بودن نمی کنم و این یعنی عطر خوش آرامش.