خوشحالیم که امروز با شما و در کنار شما به دنبال کلیدهای زندگی سالم هستیم. زندگی سالم و شاد حق و سهم همه ما در زندگی است.دربهای این زندگی به روی همه باز است. اگر به دنبالش نرویم تقصیر خودمان است. این راهها را باید پیدا کرد. فقط باید نگاهمان را دقیق تر کنیم تا راههای زندگی سالم و موفق را پیدا کنیم. شاید راه جلوی پای ما باشد ولی ما به آن بی توجه هستیم. یکی از این راهها، مدیریت استرس است.
در زندگی روزمره هر کسی ممکن است با حوادث طاقت فرسا،ترسناک و خارج از کنترل روبه رو شود.
ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ دﭼﺎر ﺣﺎدﺛﻪ راﻧﻨﺪﮔﻲ ﺷﻮﻳﻢ , ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﻳﻚ ﺗﺠﺎوز ﺑﺎﺷﻴﻢ , یاﺷﺎهد ﻳﻚ ﺣﺎدﺛﻪ دردﻧﺎك ﺑﺎﺷﻴﻢ. ﭘﻠﻴﺲ ، ﺁﺗﺶ ﻧﺸﺎﻧ ﻬﺎ وکارکنان آمبولانسها ﺑﺎ اﺣﺘﻤﺎل ﺑﻴﺸﺘﺮي ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﺣﻮادﺛﻲ روﺑﺮو ﻣﻲ ﮔﺮدﻧﺪ، ﺁﻧﻬﺎ اﻏﻠﺐ ﻣﺠﺒﻮرﻧﺪ ﺑﺎ ﺣﻮادث ﺗﺮﺳﻨﺎك ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ کنند . ﺳﺮﺑﺎزان ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ هدف ﺗﻴﺮﻳﺎ اﻧﻔﺠﺎر ﻗﺮار ﮔﻴﺮﻧﺪ و ﻳﺎ شاهد کشته و ﻣﺠﺮوح ﺷﺪن دوﺳﺘﺎﻧﺸﺎن ﺑﺎﺷﻨﺪ .اغلب مردم ﺑﻌﺪ از ﻣﺪﺗﻲ ﺑﺪون هیچ کمکی ﺑﺎ ﺁن کنار می آیند.اﮔﺮچه در ﺑﻌﻀﻲ اﻓﺮاد ﺗﺠﺮﺑﻴﺎت ﺗﻠﺦ واکنشی را اﻳﺠﺎد میکند که ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺮاي ماهها ﻳﺎ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻃﻮل ﺑﻜﺸﺪ.
علائم استرس می تواند شامل موارد زیر باشد:
در حالت گارد به سر بردن، دوری گزینی و بی تفاوتی، کابوس و فلش بک، دردهای عضلانی ،اﺳﻬﺎل ، ﺿﺮﺑﺎن ﻗﻠﺐ ﻧا ﻣﻨﻈﻢ، ﺳﺮدرد، ﺗﺮس ،اﻓﺴﺮدﮔﻲ ،نوشیدن ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ اﻟﻜﻞ، ﻣﺼﺮف ﻣﻮاد ﻣﺨﺪرو ﻣﺴﻜﻨﻬﺎ و …
-
کنترل ومدیریت استرس روشهای گوناگونی دارد:
برای مثال ساختار یک نمونه جلسات درمان شناختی-رفتاری در درمان استرسهای پس از زلزله را بیان می کنیم:
درجلسه اول اﻃﻼﻋﺎت وﻣﺎﻫﻴﺖ درمان گفته می شود وافراد به شرکت در فعالیتهای لذت بخش قبل از زلزله ﺗﺸﻮﻳﻖ می شوند
در جلسه دوم ﺗﺠﺪﻳﺪ خاطره ﺗﺼﻮري از ﻃﺮﻳﻖ اﻳﺠﺎد ﻳﻚ داﺳﺘﺎن رواﻳﻲ و ﻣﻔﺼﻞ در ﺧﺼﻮص روﻳﺪاد آﺳﻴﺐزا ی زلزله
در جلسه سوم ﺑﺎزﺳﺎزي ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ و اﺻﻼح ارزیابیهای ﻫﺎي ﻧﺎدرﺳﺖ روﻳﺪاد آﺳﻴﺐ زای زلزله
در جلسهﭼﻬﺎرم ﺗﺠﺪﻳﺪ ﺧﺎﻃﺮة ﺗﺼﻮري همراه ﺑﺎ ﺑﺎزﺳﺎزي ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ و ادﻏﺎم نتایج حاصل از ﺑﺎزﺳﺎزي ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ در ﺧﺎﻃﺮة ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪروﻳﺪاد زلزله
در جلسه پنجم :ﻛﺎر ﻛﺮدن ﺑﺎ ﺗﺼﻮرات از ﻃﺮﻳﻖ دﺳﺘﻜﺎري ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ آن ﻫﺎ و ارزﻳﺎﺑﻲ و اﺻﻼح ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻣﺮﺗﺒﻂ با زلزله
در جلسه ﺷﺸﻢ ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻣﺮاﺟﻊ ﺑﺮاي ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻳﺎدﻳﺎرﻫﺎي روﻳﺪاد زلزله و ﺗﻤﺎﻳﺰ ﺑﻴﻦ ﮔﺬﺷﺘﻪ و حال
در جلسه هفتم :کار ﺑﺮ روي روش ﻫﺎي ﻓﻌﻠﻲ پاسخ دهی و ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻣﺮاﺟﻊ ﺑﺮاي ﺗﺸﺨﻴﺺ راﻫﺒﺮدﻫﺎي مقابله ایی ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ و ﺣﺬف آنﻫﺎ
در جلسه هشتم:ﺑﺎزدﻳﺪ از ﺻﺤﻨﺔ حادثه زلزله و ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻣﺮاﺟﻊ ﺑﺮاي جمع آوری اﻃﻼﻋﺎت در ﺟﻬﺖ ﺑﻪ روز ﻛﺮدن خاطره ﻣﺮﺑﻮط زلزله
در جلسه نهم:ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﺧﻮاب و ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻣﺮاﺟﻊ ﺑﺮاي دست یابی مجدد به ﺑﻪ ﻳﻚ روال ﺧﻮاب طبیعی تر.
در جلسه دهم:ﭘﻴﺸﮕﻴﺮي از ﻋﻮد و برنامه رﻳﺰي ﺑﺮاي اﺳﺘﻔﺎده از مهارت های یاد گرفته شده در ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ های اﺿﻄﺮاب زا است.
در اینجا برای آشنایی شما با جلسات مشاوره برای کاهش استرس، نمونه ای دیگر را آورده ایم.
کبری خانمی ۳۰ ساله است ،در یک مرکز بهداشتی درمانی در شهر اصفهان مشغول به کار است ،او یکسال پیش ازدواج کرده و متاهل است.
حدود ۳ ماه پیش به مناسبت سالگرد ازدواجش یک میهمانی در منزل خود ترتیب داد و خانواده خود را دعوت نمود .
عصر هنگام که میهمانی به پایان رسید کبری تصمیم گرفت پدر ،مادر و خواهرش را با ماشین خودبه منزلشان باز گرداند ،مسیری که کبری در پیش گرفت پیچ و خم زیادی داشت.
کبری سرعت ماشین را بیشتر کرد تا موقع برگشت به تاریکی هوا برنخورد.
در طی مسیر سر یکی از پیچهای جاده اتومبیل کبری به ماشینی که قصد داشت از او سبقت بگیرد بر خورد کرد ،از جاده منحرف و واژگون شدند.
کبری خود را در بیمارستان می بیند و از حادثه سه روز گذشته بود ،از همسرش که کنار تخت او در بیمارستان ایستاده بود سراغ خانواده اش را میگیرد و همسرش با تاسف در باره مرگ مادر کبری و جراحت زیاد پدرش و این که خواهرش در حالت کما میباشد برایش توضیح میدهد.
هم اکنون مدت ۳ ماه از این حادثه گذشته است.
یادآوری حادثه:
بر اثر یک محرک مثل صدای ترمز یک ماشین،خود به خود و به سرعت، خاطرات آن تصادف در کبری دوباره زنده می شود.
مثلا کبری با احساس گرمای زیاد در خانه، احساس تجربه فشار فرمان اتومبیل بر روی جناغ سینه و احساس تنگی نفس می کند.
رویای مربوط به حادثه:
کبری از این که در تصادف جان سالم به در برده و مادرش فوت کرده، همیشه رویای ناراحت کننده صدای تصادف در ذهن او متصور میشود.
بازگشت به گذشته یا فلش بک:
کبری احساس میکند همین الان تصادف رخ داده و او مرتب حادثه را تجربه میکند.
نارحتی روانی شدید واکنش فیزیولوژیک و محسوس:
کبری احساس میکند همیشه سرگیجه دارد و آن را ناشی از ضربه سر به ماشین میداند.
خلق منفی:
یکی از دوستان کبری در محل کار سعی میکند محیط را برای کبری شاد نگه دارد ،اما شادی کبری کوتاه است و احساس رضایت ندارد،اما همیشه ترس ،غمگینی خشم و احساس گناه و شرم با او همراه است.
تغییر در آگاهی:
کبری سعی میکند لحظه ایی که خودرو واژگون شده را اصلا به یاد نیاورد و آن را فراموش کند و خود را جدا از محیط بداند.
اجتناب:
کبری از صحبت کردن در باره سانحه تصادف اجتناب می ورزد.
برانگیختگی در خواب :
مثل بی خوابی، مشکل خواب،کابوس شبانه
مینا دوست و همکار کبری سعی میکند راه حلی بیابد وبا کارشناس سلامت روان در این مورد صحبت میکند در جلسه اول برای کبری توضیح داده می شود که درمان ممکن است کمی طولانی شود .
کارشناس:کبری مشکلاتی که هر روز با ان رو به رو هستی بیان کنید.
کبری :همیشه گوش به زنگ هستم و احساس میکنم همین حالا تصادف اتفاق افتاده است.
کارشناس :لیستی از مشکلات کبری را تهیه مینماید.
کارشناس:کبری در مورد احساسات و خلق و خوی خود صحبت کن.
کبری:وقتی فکر میکنم من باعث مرگ مادرم بودم احساس گناه میکنم
احساس خفگی در من ایجاد میشود دوست ندارم خارج از منزل بروم در محل کار با کسی ارتباط برقرار نمیکنم ودوست ندارم با کسی صحبت کنم.هر جا کبری خیلی ناراحت میشد مکالمه قطع وآرام سازی تنفسی صورت میگرفت.
کارشناس علایمی که کبری تجربه کرده بود راثبت نمود و یک پرونده شناختی برای او تشکیل داد.
در جلسه اول کارشناس، کبری رابه شرکت درکلاس شنا و کارهایی که قبل از سانحه انجام می داد تشویق نمود.
در جلسه دوم کارشناس از کبری خواست که یک خاطره تصوری از حادثه تصادف در قالب یک داستان مفصل بیان کند.
در جلسه سوم کارشناس طبق باز سازی شناختی انجام شده به کبری کمک کرد که ارزیابیهای نادرست در مورد تصادف را اصلاح نماید(اگر او رانندگی نمیکرد حادثه ای رخ نمیداد،اصلا چرا او رانندگی کرده،چرا اتومبیل خریده)وهمه اینها را عامل مرگ مادر میداند.
در جلسه چهارم تجدید خاطره تصوری برای کبری همزمان به همراه باز سازی شناختی صورت گرفت.
در جلسه پنجم از کبری خواسته شد تصورات خود را از طریق دستکاری مستقیم اصلاح نماید (اگر او رانندگی نمیکرد شاید باز هم اتفاق می افتاد)
در جلسه ششم به کبری کمک شد در باره اتفاقات خوب قبل از حادثه و همچنین بین گذشته و حال تمایز قائل شود.
در جلسه هفتم به کبری کمک شد کارها و افکار ناخوشایند که به سراغ او می ایند شناسایی شوند (مثلا خارج نشدن از منزل) و سپس آنها را حذف نماید.
در جلسه هشتم کبری به همراه دوستش به محل حادثه رفته و سعی کرد خاطرات روز حادثه را برای خود به روز کند.
در جلسه نهم به کبری توضیح داده شد موقع خواب نوشیدنی ولرم بنوشد ،دوش آب ولرم بگیرد ،فقط موقع خواب به رختخواب برود و تلوزیون را خاموش نماید.
در جلسه دهم به کبری توصیه شد مهارتهایی را که یاد گرفته هر روز اجرا کند تا دوباره در موقعیت استرس قرار نگیرد.
اکنون که ۹ ماه از آن حادثه گذشته کبری احساس میکند که حالش بهتر شده سعی میکند با دوستانش ارتباط برقرار نماید ،با همسرش هر روز به پیاده روی میرود ،او تصمیم دارد باردار شود ،کبری با دوستانش برای تهیه لوازم نوزاد به خرید میرود.