خوشحالیم که امروز با شما و در کنار شما به دنبال کلیدهای زندگی سالم هستیم. زندگی سالم و شاد حق و سهم همه ی ما است.دربهای این زندگی به روی همه باز است. اگر به دنبالش نرویم تقصیر خودمان است. این راهها را باید پیدا کرد. فقط باید نگاهمان را دقیق تر کنیم تا راههای زندگی سالم و موفق را پیدا کنیم. شاید راه جلوی پای ما باشد ولی ما به آن بی توجه هستیم. یکی از این راهها، توجه و تفکر به نتایج رفتار و هیجانهایمان است. یکی از رفتارهایی که روزانها با آن سروکار داریم رفتار خوردن است که نیاز است کیفیت این رفتار را ارتقاء دهیم.
ترویج زمان متعادل برای غذا خوردن
امروزه عباراتی مانند جهان پرشتاب، تغییرات سریع محیطی، حملونقل سریعالسیر و… بسیار شنیده میشود. انسانها در عصر شتابزدگی به هم توصیه میکنند از این قافلة سرعت عقب نمانند. بر این اساس مکتب جدیدی با نام «آهستهشهری» در حال شکلگیری است. در سال ۱۹۸۶ جنبش آرامشهرها بهمنزلة جنبشی فرهنگی بهمنظور افزایش کیفیت زندگی و کاهش سرعت در شهرها ایجاد شد. این جنبش نخست با طرح ایدة غذاهای آهسته(Slow Food) دربرابر غذاهای سریع و اعتراض به شبکة غذاهای مکدونالدی شروع شد و بهتدریج توسعه یافت.
این جنبش میگوید که مردم باید به آهستگى بخورند و بیاشامند، وقت کافى براى چشیدن غذایشان داشته باشند، و بدون هرگونه عجله و شتابى با افراد خانواده و دوستانشان وقت بگذرانند.
غذاى آهسته در نقطه مقابل غذاى سریع (Fast Food) و الزاماتى که در سبک زندگى به همراه دارد قرار میگیرد.
غذاى آهسته پایه جنبش بزرگترى است که توسط مجله بیزنس طرح شده و یک “”اروپاى آهسته”” نامیده شده است. این جنبش اساساً حس شتاب و دیوانگی به وجود آمده بر اثر نهضت جهانى شدن را زیر سوال میبرد. نهضتى که کمیّت را جایگزین کیفیت در همه شئون زندگى ما کرده است.
مردم فرانسه با وجودى که ۳۵ ساعت در هفته کار میکنند امّا ازآمریکائیها و انگلیسیها مولّدترند. آلمانیها ساعت کار هفتگى را به ۲۸/۸ ساعت تقلیل دادهاند و مشاهده کردهاند که بهره ورى و قدرت تولیدشان ۲۰درصد افزایش یافته است. این گرایش به آهستگى و کندکردن جریان شتاب آلود زندگى، حتى نظر آمریکائیها را هم جلب کرده است.
البته این گرایش به عدم شتاب، به معنى کمتر کار کردن یا بهرهورى کمتر نیست. بلکه به معنى انجام کارها با کیفیت، بهرهورى و کمال بیشتر، با توجه بیشتر به جزئیات و با استرس کمتر است. به معنى برقرارى مجدّد ارزشهاى خانوادگى و به دست آوردن زمان آزاد و فراغت بیشتر است.به معنى چسبیدن به حال در مقابل آینده نامعلوم و تعریف نشده است. به معنى بها دادن به یکى از اساسیترین ارزشهاى انسانى یعنى ساده زندگى کردن است. هدف جنبش آهستگى، محیطهاى کارى کم تنشتر، شادتر و مولّدترى است که در آن، انسانها از انجام دادن کارى که چگونگى انجام دادنش را به خوبى بلدند، لذت میبرند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که توقف کنیم و درباره این که چگونه شرکتها به تولید محصولاتى با کیفیت بهتر، در یک محیط آرامتر و بیشتاب و با بهرهورى بیشتر نیاز دارند، فکر کنیم.
بسیارى از ما زندگى خود را به دویدن در پشت سر زمان میگذرانیم امّا تنها هنگامى به آن میرسیم که بر اثر سکته قلبى یا در یک تصادف رانندگى به خاطر عجله براى سر وقت رسیدن به سر قرارى، بمیریم. بسیارى از ما آنقدر نگران و مضطرب زندگى خود در آینده هستیم که زندگى خود در حال حاضر، یعنى تنها زمانى که واقعاً وجود دارد را فراموش میکنیم. همه ما در سراسر جهان، زمان برابرى در اختیار داریم. هیچکس بیشتر یا کمتر ندارد. تفاوت در این است که هر یک از ما با زمانى که در اختیار داریم چکار میکنیم. ما نیاز داریم که هر لحظه را زندگى کنیم و مدیریت کنیم.
به گفته جان لنون، خواننده معروف: زندگى آن چیزى است که براى تو اتفاق میافتد، در حالى که تو سرگرم برنامهریزیهاى دیگرى هستى.
اگر قوه لمس طبیعت و خودمون را از دست بدهیم قوه لمس انسانیت را هم از دست خواهیم داد.
ما باید با کمی تامل وتمرین در انتخاب الویت های زندگی بتوانیم یک آرامش نسبی و توام با موفقیت برای خود و اطرافیان بوجود آوریم.