یکی از نیازهای مهم انسان ها، نیاز به معنی دادن به زندگی است. معنای زندگی با معنویت به شدت گره خورده است. به طوری که اگر دین و معنویت از زندگی کنار گذاشته شوند، معنا دادن به بسیاری از تجارب زندگی غیر ممکن خواهدبود.
یافتن معنی و مقصود زندگی همزمان با فرایند هویت یابی است. موضوع اصلی در فرایند هدف و هویت یابی اکتشاف است. هویت یابی، فرایند فعالانه ای است که شخص می کوشد خود را تعریف کند و به مجموعه ای از اهداف و باورها دست یابد تا بتواند زندگی خود را وقف دست یافتن به آنها کند. در فرایند یافتن معنی برای زندگی، دیدگاه معنوی کمک بسیاری می کند. دیدگاه های معنوی، زندگی را هدفمند و دارای معنی و مقصود خاصی می کند که فراتر از تامین نیازهای مادی و خوش بودن است.
معنای زندگی عبارت است از یافتن دلیل برای موضوعات و چالش های زندگی و پیوند با وجودی فراتر از خود و جهان مادی یعنی خداوند. افرادی که زندگی را فقط تفریح و خوش گذرانی می دانند بدون هیچ رشد و پویایی، چگونه می توانند اتفاقات تلخ زندگی را تفسیر کنند؟در چنین شرایطی، قالبی برای تفسیر اتفاقات زندگی وجود ندارد و احتمال رسیدن به پوچی و بی معنایی بسیار محتمل است..
معنای زندگی بر جنبه های مختلفی از زندگی انسان تاثیر گذار است از جمله:
- رضایت از زندگی و رضایت از خود
- احساس تسلط بر زندگی
- ایجاد مقصود و هدف عمیق برای زندگی
- تعیین اهداف زندگی
- ایجاد انگیزه های سالم در زندگی
- مقابله بهتر با مشکلات روزمره زندگی
- تنظیم عواطف و احساسات شامل:
- کاهش افسردگی
- کاهش پرخاشگری
- افزایش امید
- ثبات هیجانی بیشتر
- افزایش عزت نفس
- تاب آوری
- سلامت و رشد مثبت
انسان ها از راه های مختلفی سعی دارند که برای زندگی خود معنا بیابند و آن را کامل کنند، زیرا نداشتن معنایی برای زندگی با پیامدهای منفی مختلفی از جمله پوچی، بی هدفی، حذف رفتارهای سالم، سرگشتگی، احساسات منفی و انواع اضطراب ها و افسردگی ها همراه است.
انسان ها به صورت های مختلفی، زندگی خود را هدفمند و پرمعنا می سازند. با این حال، گاه اشتباه عمل کرده و معنایی برای زندگی خود تعیین می کنند که موجب شکست در زندگی می شود.
اهداف شکست آور برای زندگی:
- دست یابی به قدرت
- برتری طلبی
- شهرت طلبی
- لذت از هر راهی و به هر صورتی
- ثروت اندوزی
- اثبات هوش و توانایی به دیگران
- رقابت در به دست آوردن موقعیت اجتماعی
- دست یابی به پست و مقام های اجتماعی
- داشتن کار با پرستیژ
- اول بودن و اول ماندن
- دست یابی به تایید همه مردم
گرچه برخی از اهدافی که در این جا آمده اند، مثبت هستند، ولی کارآمد، موثر یا امکان پذیر نیستند. مثلا این باور که همه مردم از من راضی باشند، مقصود و معنای زیبایی برای زندگی است، ولی از آ« جایی که دستیابی به ایده آل غیر ممکن است، بیشتر اوقات باعث می شود که فرد در زندگی خود بارها و بارها شکست را تجربه کند. همچنین گاهی اوقات جلب رضایت انسان های دیگر به بهای از دست دادن رضایت خود نیز تمام می شود.
روش های معنا دادن به زندگی:
برخلاف آن چه مردم فکر می کنند، معنای زندگی چندان چیز پیچیده ای نیست. بلکه آنقدر ساده است که به چشم نمی آید. از سه راه می توان زندگی را پر معنا ساخت.
۱-با استفاده از خلاقیت:
از راه خلاقیت و ارائه چیزی از وجود خود به جهان، می توان به زندگی معنا داد. اگر از کسی که اثری را خلق کرده، بپرسید: زندگی با تمام مشقاتش ارزش زندگی کردن را دارد؟
می گوید: بله. همین که می بینم توانستم اثری به دنیا ارائه دهم، کافی است. این اثر می تواند از یک خدمت انسانی و اخلاقی، یا یک صنعت دستی ساده تا آثار هنری پیچیده را در بر گیرد.
این فقط شامل پدیده های هنری نمی شود. وقتی شما از کودکی مراقبت می کنید، وقتی به دیدار سالمندان چشم به راه می روید، به دانش آموزی کمک درسی می کنید، در واقع چیزی را به دنیا داده اید و معنایی را تولید کرده اید.
از آن جایی که در دین –معنویت به افراد توصیه می شود که به صورت های مختلف در جامعه مشارکت داشته باشند، این امر به ایجاد معنا در زندگی و پویایی آن کمک می کند. انسان های دینی-معنوی، افرادی دهنده، پرورنده، سازنده، خلاق و بدون چشم داشت و فعال هستند.
۲-با استفاده از تجارب زندگی:
یکی از راه های معنی دادن به زندگی، کسب تجربه های مختلف از زندگی است. منظور این نیست که حتما فرد باید به یک مسافرت پرهزینه برود و در آن جا از تجارب خاصی برخوردار شود تا احساس کند زندگی اش با معنی و مقصود است، بلکه اگر از کسی که از کوهستان و یا در کنار دریا به غروب خورشید، زیبایی یک گل و حرکت دسته جمعی پرندگان با احساس عمیقی در درون خود نگاه می کند و از آن لذت می برد، بپرسید آیا زندگی با همه سختی ها یش ارزش زندگی کردن دارد یا نه، به شما خواهد گفت آری.
زندگی توام با دین-معنویت سرشار از تجارب غنی و ارزشمند است. انسان های دینی-معنوی حتی یک سنگ، گل یا برگ را نیز با عمق بیشتری ادراک می کنند و از نظر آنان هر یک از پدیده های مختلف طبیعی و انسانی تجلی از خداوند است. به همین علت، تجربه های غنی تری در زندگی و به دنبال آن معنای زندگی عمیق تری به دست می آورند.
۳-با استفاده از تغییر نگرش
یکی دیگر از راه های معنی دادن به زندگی آن است که فرد بتواند احساس، عواطف و دیدگاه های خود را نسبت به موضوعات عوض کند. انسان اگر بر هیچ چیزی از زندگی اش کنترل نداشته باشد، بر نحوه تفکر و دیدگاهش نسبت به موضوعات آزاد است. به همین دلیل، امکان پذیر است که به موضوعات مختلف از دیدگاه های مختلف، دیدگاهی مثبت یا نگرشی منفی، داشت. در بسیاری از موقعیت ها شما با تغییر نگاه تان به خود، دنیا و اطرافیان می توانید احساس و معنای دیگری که غنی و والاست، بیابید. مثلا فردی که در حال ساخت مسجد است و شغل سخت خود را عبادت می داند برای چنین شخصی تحمل شغل سخت، خیلی راحتتر می شود. چون با خود می گوید خانه خدا، جایی است که دلها به خداوند نزدیک تر می شود و پناه گاه انسانهای تنها است.
بزرگ ترین و عظیم ترین نقش دین-معنویت، نگرش متفاوتی است که نسبت به انسان و پیرامون آن ایجاد می کند. انسان های دینی-معنوی نگرش و ادراکشان نسبت به جهان متفاوت است. برخی از تجارب و اتفاقاتی که از نظر انسان های دیگر ممکن است بی معنی، بی ربط، بی فایده و بی حاصل باشد، از نظر انسان های دینی-معنوی کاملا با معنا، مفید و پرحاصل است. تمامی این نتایج به دلیل تفسیر متفاوتی است که آنان از جهان دارند.