خالق من!عاشق من!
از همان روز ی که مرا در این دنیای خاکی آفریدی به من فهماندی که:من به تو هدایت را می رسانم ولی به تو اختیار هم میدهم واین تویی که باید انتخاب کنی با اینکه این نعمت ها را برای تو آفریده ام ولی وقتی میگویم ازاین گیاه نخور حتما حکمتی در کار است و فهماندی که گاهی انتخاب لذت های موقت،لذت های ماندگار ودر باغ بهشتی بودن را از من میگیرد.!
و من دوست داشتم که هابیل تو باشم و بعد از آنکه دنیا را آب فرا گرفت و همه ی قابیلیان را آب برد من طعم شیرین در کنار نوح بودن را چشیدم او که فرستاده ی تو و هادی من بود نمی توانست جز نشانه ا ی از عشق تو به من باشد و من در این طوفان پر تلاطم زندگی با هدایت او با آرامش کامل در کشتی ، آرام گرفته ام گویا در دامن پر مهر تو آرمیده ام.

Guidance
از کشتی پیاده شدیم و هر کس دنبال کار و زندگی خود رفت ولی هیچگاه تو مرا تنها نگذاشتی ماموران هدایت تو پی در پی می آمدند و مرا هشدار می دادند که حواست به هدایت الهی در کار و زندگی باشد تا آرامش را گم نکنی ! ومن مشتاقانه گوش به فرمان بودم .
تا آنکه ابراهیم آمد! او بت شکن بت های سنگی قابیلیان بود با آرامش کاملی که از تو گرفته بود در میان آتش عظیم نمرود آرام نشست ! و مردم گلهای بوستان آرامش را در اطراف او به چشم سر مشاهده کردند.
خالق من! تو چه زیبا قا دری !قدرت مطلق تو همه چیز را فرا گرفته در حقیقت قدرت مطلق تو همه چیز را به وجود آورده و خودت هم همه ی موجودات خود ت را کنترل میکنی و من چقدر کوچک و حقیرم که که در باور کوچکم سخت می گنجد گلستان زیبای آتش تو !!
و چقدر بزرگ و زیباست ابراهیم، همو که به دست تو تربیت شده ودر میان گلستان آتش تو با اطمینان کامل از عشق تو می نشیند و من به داشتن چنین مامور هدایتی که تو برای من فرستاده ای بر خود می بالم و فرامین او را به گوش چان می شنوم و فرمانبرداری از او را فرمانبرداری از تو می دانم که تو فقط می دانی چه کسی شایسته تر است!
خالق من !عاشق من!قادر من! و هادی من ! تو را دوست دارم و هدایت و آرامشی به زیبایی هدایت و آرامش ابراهیم می خواهم .

Guidance

Guidance