۱۵ رجب ۶۰ ه. ق : مرگ معاویه وشروع خلافت یزید بن معاویه
نامه یزید به والی مدینه جهت اخذ بیعت با امام حسین ع
اواخر رجب ۶۰ ه. ق :
رسیدن نامه به والی مدینه و عدم بیعت امام حسین ع با یزید
۲۸ رجب ۶۰ ه. ق :
حرکت امام حسین ع از مدینه به سوی مکه (روز یکشنبه )
۳شعبان ۶۰ ه. ق :
ورود امام حسین ع به مکه وسکونت آن حضرت در خانه عباس بن عبدالمطلب ( سکونت امام در مکه مدت چهار ماه و چند روز بوده است )
۱۰رمضان ۶۰ ه. ق :
وصول نامه مردم کوفه به امام حسین ع توسط عبدالله بن سبع الهمدانی وعبدالله بن وال تمیمی
۱۲ رمضان ۶۰ ه . ق:
وصول یکصدوپنجاه نامه از کوفه به امام حسین ع توسط قیس بن مسهر و عماره بن عبید
۱۴ رمضان ۶۰ ه. ق :
وصول نامه سران و مردم کوفه به امام حسین توسط هانی بن هانی السبیعی وسعیدبن عبدالله النخعی
۱۵ رمضان ۶۰ ه. ق :
حرکت جناب مسلم بن عقیل به سوی کوفه و ارسال نامه توسط امام به روءسای بصره
۵ شوال ۶۰ ه. ق :
ورود جناب مسلم بن عقیل به کوفه وبیعت هجده هزارنفر از مردم کوفه بامسلم
۸ ذی الحجه ۶۰ ه. ق :
حرکت امام از مکه به سوی کوفه
ورود ابن زیاد به کوفه و محاصره قصر ابن زیاد توسط مسلم و یارانش
۹ ذی الحجه ۶۰ ه. ق :
توطئه ابن زیاد و پراکنده شدن یاران مسلم
جنگ مسلم با سپاه ابن زیاد
شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه در کوفه به دستور ابن زیاد
فرود آمدن کاروان امام در ابطح و پیوستن ابن ثبیط بصری و فرزندانش به امام ع
فرود آمدن کاروان در مکانی به نام تنعیم در دو فرسنگی مکه
فرود آمدن امام در صفاح و دیدار فرزدق شاعر با امام ع
فرود آمدن کاروان امام در وادی العقیق وپیوستن عون و محمد فرزندان حضرت زینب ع به کاروان امام ع
فرود آمدن امام در وادی الصفرا
فرود آمدن امام در ذات عرق و پیوستن گروهی از مسلمانان به امام
فرود کاروان امام در حاجزدر ناحیه بطن الرمه و نوشتن نامه ای به مسلم بن عقیل وشیعیان کوفه و ارسال آن توسط قیس بن مسهر صیداوی
۱۵ ذی الحجه ۶۰ ه. ق :
فرود امام به فید
فرود کاروان امام در اجفر
۲۲ ذی الحجه ۶۰ ه. ق :
شهادت میثم تماردر کوفه توسط ابن زیاد
ارسال نامه امام به کوفه توسط عبدالله بن یقطر برادر رضایی امام
۲۶ ذی الحجه ۶۰ ه. ق :
ورود امام به زرود نزدیکی خزیمیه
پیوستن زهیربن قین به امام
ورود امام به نزدیکی کوفه
رسیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه به امام
۲۷ ذی الحجه ۶۰ه. ق :
روبرو شدن کاروان امام حسین ع با سپاه حر بن یزید ریاحی
قرار گرفتن سپاه امام در دامنه کوه ذوحسم
جلوگیری حر از حرکت کاروان امام به سوی کوفه
حرکت کاروان امام به منطقه البیضه
۲۸ ذی الحجه ۶۰ ه. ق:
عبور کاروان امام از غذیب الهجانات
رسیدن خبر شهادت عبدالله بن یقطر در کوفه به دست ابن زیاد
عبور کاروان امام از قادسیه
فرود کاروان امام در قصر بنی مقاتل و توقف شبانه در آنجا
۲ محرم ۶۱ ه. ق :
ورود کاروان امام به کربلا پنجشنبه
حرکت عمربن سعد با لشکری انبوه به کربلا
۳محرم ۶۱ ه. ق :ورود سپاه عمربن سعد به کربلا
۶ محرم ۶۱ ه. ق :
تجمع بیست هزار نفر در سپاه عمربن سعد
رسیدن نامه ابن زیاد به عمربن سعد مبنی بر بستن رودخانه فرات به روی کاروان امام
آمادگی گروهی از قبیله بنی اسد برای پیوستن به امام وحمله چهارصد نفر از سپاه عمربن سعد به آن قبیله وکشتار آنان
۸محرم ۶۰ ه. ق :
حرکت حضرت عباس ع با ۲۸ یا ۳۰ سوار به طرف رود فرات و آوردن آب بعد از در گیری باتعداد زیادی از ماموران عمربن سعد
صدور فرمان جنگ توسط ابن زیاد
۹ محرم ۶۱ ه. ق :
حرکت لشکر عمربن سعد به سوی کاروان امام
مهلت خواستن امام ازعمربن سعد برای یک شب
آوردن امان نامه توسط شمربرای حضرت عباس ع و برادرانش و خودداری آنان از پذیرفتن امان نامه
آماده سازی کاروان امام برای جنگ
۱۰ محرم ۶۱ ه. ق :
اذان صبح ؛ ۵:۴۷ بامداد
امام بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی و آن ها را به صبر وجهاددعوت کرد . طرف مقابل نیز نماز را به امامت عمرسعد خواند و بعد از نماز به آرایش سپاه و استقرارنیرو مشغول شدند.
۶ صبح
امام دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خار بو ته ها پرکنند.
۷ صبح
بعد از طلوع آفتاب امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود رو به روی سپاه کوفه رفت و برای آن ها با صدای بلند خطبه ای خواند و صفات وفضایل خودش وپدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام نامه نوشتند و دعوت کردند حتی چند نفر ازسران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد که مگر آنها او را دعوت نکرده اند.؟ آن ها انکار کردند امام نامه هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کردند که حجت را بر آن ها تمام کرده است . یکی از آن ها از امام پرسید : چرا حکم ابن زیاد را نمی پذیرد و آن ها را از ننک مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند ؟ امام آن جمله معروفش را فرمود : فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است من را بین کشته شدن و قبول ذلت مجبور کرده ذلت از ما دور است .
سخنرانی امام حدودا نیم ساعت طول کشید .
۸ صبح
شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا تعلل می کند؟ عمرسعد نخستین تیر را به سمت سپاه امام رها کرد وخطاب به لشکریانش فریاد زد نزد عبیدالله شهادت دهید که من اولین تیررا رها کردم بعد کماندارها همگی شروع به تیراندازی کردند و چند نفر از سپاه امام در این تیر اندازی کشته شدند. امام به یارانش فرمود : برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست آماده شوید.
۱۰ صبح
بعد از تیر اندازی غلام زیاد بن ابیه و غلام ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن بیرون آمدند . عبدالله بن عمیر از امام اجازه نبرد خواست امام نگاهی به او کرد و فرمود : به گمانم حریف کشنده ای باشی ، عبدالله رفت و آن دو نفر را کشت البته انگشت دست چپش قطع شد . حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد گروهی به جناح سمت راست سپاه امام حمله کردند حبیب و یارانش در برابر آنان ایستادگی کردند وهمزمان گروهی به فرماندهی شمر به جناح سمت چپ حمله بردند که زهیر و یارانش دفاع کردند و شمر در این حمله زخمی شد وعقب نشینی کردند. بعد از عقب نشینی عمر سعد ۵۰۰ تیر انداز فرستاد تا دوباره سپاه امام را تیر باران کنند که در پی آن تعدادی از سپاه امام شهید شدند و۲۳ اسب لشکریان امام کشته شدند . گروهی می خواستند از پشت سر به سپاه امام حمله کنند که دفع شد .
۱۱ صبح
بعد از این حملات امام دستور تک تک رفتن را به یاران داد اصحاب قرار گذاشتند تا زنده اند نگذارند کسی از بنی هاشم به میدان برود.
یک بار هم هفت نفر از اصحاب امام در محاصره واقع شدند حضرت عباس محاصره آن ها را شکست و نجاتشان داد.
اذان ظهر ساعت ۱۲:۵۰
امام خطاب به اصحاب فرمود : یکی برود با عمرسعد مذاکره کند وبخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم .
عمرسعد توقف جنگ را نپذیرفت . امام نماز را شکسته خواند گروهی از اصحاب به امام اقتدا کردند وبقیه به جنگ پرداختند . زهیر وسعید بن عبدالله خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعیدبن عبدالله ۱۳تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید.
ساعت ۱۳
۳۰ نفر از اصحاب امام تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند . بعد از کشته شدن اصحاب نوبت به بنی هاشم رسید نخستین نفر حضرت علی اکبر پسر امام حسین ع بود که به جنگ رفت و شهید شد. بنی هاشم یکی یکی به میدان رفتند وجنگ نمایانی کردند و به شهادت رسیدند.
ساعت ۱۴
عاقبت امام حسین ع و حضرت عباس تنها ماندند . عباس اجازه میدان خواست ولی امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد . دشمن بین دو برادر فاصله انداخت . عباس دلاورانه به سمت شط فرات حمله برد تمام نگهبانان مثل ملخ فرار کردند او مشک را پر از آب کرد بدون آنکه قطره ای آب بنوشد زیرا به یاد تشنگی اباعبدالله و یاران افتاد . به سمت خیمه ها حرکت کرد . دشمن که یارای مقابله رو در رو را نداشت او را محاصره کرده واز پشت نخل ها و از پشت سرناگهان حمله نمود و دستش را قطع نمودند . با قطع کردن دو دست عباس ، شجاعت پیدا کرده و به او حمله نموده و عمود آهنین برفرقش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدالله سراسیمه خود را برپیکر قطعه قطعه برادر رساند دشمن عقب رفت امام بر مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود : اکنون دیگر پشتم شکست.
ساعت ۱۵
امام به سمت خیمه ها بر گشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره کرد تا در غارت دشمن برهنه نماند وقت وداع با اهل بیت کودک شیر خواره اش علی اصغرکه بی طاقت شده بود را به میدان برد و رو به دشمن کرد و گفت : اگر در نظر شما من گنهکارم کودک شیر خوار گناهی ندارد یکنفر بگیرد واورا سیراب کند و به من بر گرداند که به تیر حر مله شهید شد .
امام به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان و جنگ تن به تن می شد . بعضی از دور تیر و نیزه پرتاب می کردند . گروهی و دسته جمعی به امام حمله می کردند .
بعد از شهادت امام بر پیکر مبارکش جای زخم نیزه و شمشیر بیشمار بود. در مقاتل نوشته اند : در آستانه شهادت کسی جرات نمی کرد به سمت ایشان برود برای یقین بردن به بی توان شدن امام به سمت خیمه ها حرکت کردند بر فرض اینکه اگر توانی داشته باشد به دفاع از ناموس بر می خیزد یقین کردند رمقی در امام نمانده به سوی او حمله بردند .
اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح بیرون دویدند . کودکی به نام عبدالله بن حسن دوید با سرعت به طرف قتلگاه آمد که او را در بغل عمویش کشتند .امام بسیار ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کرد : خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر .
ساعت ۱۶:۰۶ ؛ اذان عصر
وقت شهادت امام ع را وقت نماز عصر گفته اند . شمر میان کسان بانگ زد که وای برشما منتظر چیستید مادرهایتان به عزایتان بنشینند بکشیدش !
حمیدبن مسلم گوید : در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام فرو برد .
جمع آوری کننده متن : سرکار خانم موسوی