قله مهربونی را رصد کن
بگذار که دنیا بشنو صداتو
باید که حس رفتن و رسیدن
تازه بمونه تا همیشه با تو
سلام زندگی
سلام روز شما به خیر
امروز هم به امید به خدا و با یک عالمه انگیزه روزمون را شروع کرده ایم
می دانیم سختی های زیادی در زندگی، وجود دارد اما اگر امید و انگیزه برای زندگی نداشته باشیم، آن وقت زندگی حس قشنگ خودش را از دست می دهد.
سوال: بهترین راه در زمان ناامیدی برای داشتن انگیزه و نشاط چه راهی است؟
سوال: گاهی نمی توانیم با برخی از توصیه ها، امید را در خانواده بالا ببریم، در این موارد چه باید بکنیم
سوال:در سخت ترین شرایط زندگی، چگونه امید و انگیزه را در خانواده بالا نگه دارم؟
سوال:اگر یکی از اعضای خانواده دچار ناامیدی شد، چکار باید بکنم؟
سوال:یک خانواده پر انگیزه و پر نشاط چه برنامه هایی دارد؟
در جلسات قبل از نقش امید در زندگی گفتیم، امروز می خواهیم این بحث را از جنبه دیگر بررسی کنیم.
سناریو: آقای لطفی شش ماه است که همسرش را از دست داده است و سه تا بچه کمتر از ۱۵ سال دارد خواهرهای آقای لطفی یک همسر برای او پیدا کرده اند ولی خواهرزن های آقای لطفی می گویند، باید تا سال خانمت صبر کنی. به نظر شما چکار باید کرد؟
دست تو مثله یک طبیعت ناب
رو بوم نقاشی کشیدن داره
هوا، هوای عاشقانه ی توست
نوبت گفتن ترانه توست
عاشقانه زندگی می کنم و سرشار از امید و انگیزه هستم
رویای تورنگی تر از بهاره
فصل شگفتن ترانه توست
زندگی فردی، خانوادگی و شغلی و اقتصادی و اجتماعی ما، مدام با مسائل مختلف دست به گریبان است و مدام ما با مشکلات مختلف داریم دست و پنجه نرم می کنیم. در واقع زندگی یک روند پی در پی مواجهه با مسائل است که به هر اندازه ما مهارت حل مسئله داشته باشیم به همان اندازه به زندگی امیدوار هستیم. بنابراین وجود مشکلات و موانع و تعارضات در زندگی طبیعی است ولی نحوه حل مسائل است که در زندگی به ما کمک می کند تا بتوانیم پیش برویم.

Hope and motivation in the family
بجای اینکه آرزوی کنیم که مشکلی وجود نداشته باشد و منفعلانه عمل کنیم یا ناامید شویم، بهتره یاد بگیریم چگونه مسائل را حل کنیم و چگونه با آنها مواجه شویم و اجازه ندهیم مشکلات ما را از پای دربیاورند و بر ما غلبه کنند.
به همین خاطر یک مهارت به نام حل مسئله وجود دارد که باید خوب آن را یاد بگیریم. مدام فایل های جدید در زندگی ما باز می شود که نیاز هست ما برخورد مناسبی با آنها داشته باشیم مثلا فایل مدرسه رفتن، کنکور، ازدواج، دانشگاه، تعیین شغل، بچه دار شدن،
در واقع زندگی مثل یک کامپیوتر است که مدام فایل های جدید باز می شود اینها نیازمند این است که در این تعارضات بتوانیم خوب مسئله را مدیریت کنیم. حل تعارض و حل مسئله خیلی مهم است. برای اینکه بتوانیم از هر بخش زندگی لذت خاص خودش را هم ببریم لازم است که روش مقابله با آن مشکل را هم خوب بلد باشیم.
نقطه مقابل ناامیدی، حل مسئله است. این که چطور با مشکلات مواجه شویم. چون ما نمی توانیم جلوی ایجاد مشکلات را بگیریم.
مهارت حل مسئله، به ما اعتماد به نفس می دهد و به ما احساس ارزشمندی و امیدواری می دهد و این امیدواری باعث می شود قدرت درونی و ذهنی ما بالا برود و نتیجه این می شود که در مقابل مشکلات آینده، قدرتمندتر می شویم.
خب، مهارت حل مسئله چی هست و چگونه باید آن را یاد بگیریم؟
نقش امید به زندگی در موفقیت
تحقیقات نشان داده است که امید داشتن به زندگی و پیش بینی سطح عملکرد افراد رابطه مستقیم با یکدیگر دارد. یعنی هر قدر امیدتان به زندگی بیشتر باشد امکان موفقیت در زمینه های مختلف شغلی، ورزشی، تحصیلی و معنوی بالاتر می رود. امید فقط یک احساس خوب و زیبا نیست بلکه سیستم انگیزش شناختی افراد نیز می باشد. به این معنی که احساسات شما بدنبال شناخت حرکت می کند و از مسیر خود منحرف نمی شود. فراموش نکنید که انگیزه عامل مهمی در زمینه رشد و توسعه فردی است. رابطه امید داشتن به زندگی و بیماری های روانی مثل افسردگی و اضطراب یک رابطه معکوس و منفی است. در واقع مهمترین کارکرد امید علاوه بر ایجاد تحرک و انگیزه، جلوگیری از افسردگی و نا امیدی است.
تحقیقات نشان داده است امید در درمان بیماری های صعب العلاج مثل سرطان نیز نقش موثری دارد که به این شرح است:
۱-افراد امیدوار وقتی خبر بیماری خود را می شنوند، پریشانی و ناراحتی کمتری را تجربه می کنند و با سرعت با آن کنار آمده و نا امید نمی شوند.
۲-بیماران امیدوار به راحتی درمانده نمی شوند و با تلاش بیشتری به پیدا کردن راه حل حرکت می کنند.
۳-افراد امیدوار که بیماری سخت دارند، اهداف خود را الویت بندی کرده و برای رسیدن به آنها همچنان به تلاش خود ادامه می دهند.
سلام زندگی
یک پنجره برای دیدن زیبایی ها
یک حضور مهربون، یک هم نفس
یک صدا پر امید و آشنا
واژه ها یکی یکی جون می گیرند
از دل جعبه رویا و متون
این مقاله ی، سلام زندگی است
برای همه ی شما
زندگیتون سرشار از امید و انگیزه
مسئله معمولا در تعامل ما با محیط پیش می آید یعنی اگر تنها زندگی کنیم ممکنه مشکلات کمتری را تجربه کنیم. برای زندگی اجتماعی نیاز هست که ما مهارت حل مسئله را بالا ببریم. داشتن دایره ارتباطات و تشکیل خانواده، به ما یک سری امتیازها می دهد این امتیازها بالاخره یک تبعاتی نیز دارد. بررسی ها نشان داده است که وجود این تبعات باعث می شود ما راه حل پیدا کنیم و نگذاریم مشکلات بر ما غلبه پیدا کند.

Hope and motivation
حالا اگر بین خواسته ها و انتظارات محیط و خواسته ها و انتظارات و امکانات ما، تفاوت فاحشی وجود داشته باشد، این جا است که دچار نا امیدی می شویم. یعنی یک برآورد درست از امکانات و توانایی خودمان نداریم.
گاهی انتظارات زیاد از خودمان داریم ولی توانایی مورد نیاز را نداریم. این به آن معنی نیست که ما اعتماد به نفس پایینی داریم و آدم ارزشمندی نیستم، بلکه برآورد ما درست نیست.
باید به خودمان اعتماد کنیم. حل مسئله فورا اتفاق نمی افتد. در واقع مشکل تدریجی ایجاد می شود از طرفی توانایی حل مسئله هم تدریجی ایجاد می شود مگر اتفاقات غیر مترقبه و غیر قابل پیش بینی.
پس لازم است صبور باشیم و آرامش خود را حفظ کنیم و تعادل روانی خود را حفظ کنیم. اگر ذهن ما متمرکز نباشد و اضطراب داشته باشیم، نمی توانیم روی مسئله خوب فکر کنیم و بارش فکری ایجاد نمی شود.
حفظ آرامش قدم اول حل مسئله است.
روش حل مسئله
حل مسئله یک روش فکری، هیجانی و یک روش رفتاری است تا ما بتوانیم به یک آرامش نسبی برسیم تا بتوانیم
- به راه حل ها فکر کنیم.
- سپس آنها را الویت بندی می کنیم
- و تصمیم بگیریم کدام را جلو ببریم.
آن چه خیلی مهم است نگاه ما به مسئله است.
آیا منتظر مسئله بوده ایم یا مدام خود را سرزنش می کنیم که چرا اتفاق افتاده است. اصلا نباید وجود داشته باشد.
این نگاه باعث می شود اصلا نتوانیم مسئله را حل کنیم. چون نمی توانیم متمرکز بر حل مشکل شویم.

motivation
بنابراین سبک مواجهه ما با مشکل مهم ترین بحث است. این سبک نگاه ما، در واقع یا استرس ما را کم می کند یا به افزایش به هم ریختگی ما دامن می زند. تلاش ما از این سبک نگاه و نگرش ما منشاء می گیرد.
گاهی ما فکر می کنیم که مشکل پیش آمده، غیر قابل حل است لذا استرس ما بالا می رود در نتیجه تمرکز خوبی نداریم لذا احساس می کنیم بی کفایت هستیم و قدرت حل مسئله را نداریم در نتیجه همین مسئله باز استرس ما را بالاتر می برد. در واقع در یک سیکل معیوب می افتیم.
لازم است نگرش درستی به زندگی داشته باشیم و باور داشته باشیم زندگی پر از مشکلات و مسائل است. ما باید در مقابله با مشکلات یک آرامش روحی اول برای خود مهیا کنیم و مدام خودمان را سرزنش نکنیم که ایجاد مشکل بخاطر ما بوده است.
زندگی سراسر مسئله است. ما باید مشکل را بپذیریم. وقتی مشکل را بپذیریم:
- آرامش بیشتر داریم
- تمرکز بالاتری داریم
- اعتماد به نفس بهتری داریم
- اضطراب کمتری داریم
- راه حل های بیشتری به ذهن ما می رسد.
- احساس ارزشمندی بهتری داریم
- و وقتی به نتیجه می رسیم به شدت تقویت می شویم و انگیزه پیدا می کنیم برای مشکلات و مسائلی که قراره در آینده برای ما ایجاد شود.
سوال: بعضی از آدمها خیلی زود ناامید می شود و امید و انگیزه خود را از دست می دهند، آیا شما جزوه این دسته آدمها هستید؟
سوال:چگونه امید خود را برمی گردانید؟
سوال:آیا شما خانواده امیدواری دارید؟
اگر امید نباشد، هزاران مشکل ایجاد می شود.
زندگی زیباست
چشمی باز کن
گردشی در کوچه، باغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بدبینی خود را شکست
زندگی می گذره با خوب و بدش
به عاشقی دلها را مهمون می کنه
گاهی غصه است ولی با دلخوشی هاش
صورت دنیا را خندون می کنه
گفتیم که دو نکته اینجا خیلی مهم است:
- یک نگرش ما به زندگی
- سبک مواجهه ما با مشکل
سبک مواجهه ما با مشکل دو جنبه دارد:
- فعالیت هیجانی و ذهنی و روانی (هیجان مدار)
- فعالیت عملی (مسئله مدار)
مقابله های هیجان مدار
همان مقابله عاطفی است یعنی من باید به یک هیجان و آرامش خاطر مناسب رسیده باشم و استرس من کم شود. تا بتوانم تمرکز داشته باشم و برخورد درست با مشکل داشته باشم. از روشهای گوناگونی برای کنترل هیجان ها می توان استفاده کرد مثل
- توکل کردن
- صبر کردن
- مدیتیشن
- ریلکسیشن
- مراقبه و ..
مقابله مسئله مدار
وقتی آرامش کافی را بدست آوردیم حالا باید به مقابله های مسئله مدار فکر کنیم. با کمک این روشها، اضطراب واقعی را حالا کم می کنیم چون داریم آرام آرام مشکل را حل می کنیم و به یک ثباتی می رسیم. از روشهای مقابله مسئله مدار می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- اقدام عملی برای حل مسئه
- مشورت
- راهنمایی گرفتن
- مطالعه
- برنامه ریزی
- جمع آوری اطلاعات و…
در واقع هر بار که با مشکل مواجه می شویم اول باید نگرش خود را عوض کنیم دوم از دو روش مقابله های هیجان مدار و مسئله مدار استفاده کنیم.
اگر بخواهیم از مقابله های هیجان مدار به تنهایی فقط استفاده کنیم، آسیب زننده است چون اقدامی نمی کنیم. این دو را باید به شکل ترکیبی استفاده کنیم.
برای اینکه بتوانیم مقابله مسئله مدار را به خوبی به کار ببریم باید مقابله هیجان مدار را اول به کار برده باشیم تا اضطراب ناشی از ایجاد مشکل را تا حدودی کنترل کرده باشیم.
با یک دنیا مهربونی
چه آسون می شه دنیا، همه جا، زندگی، زندگی انسانی شه
احساس برتری خود
گاهی ما در زندگی احساس می کنیم طرف مقابل ما لیاقت ما را ندارد سزاوار ما نیست. این موضوع دلایل زیادی می تواند داشته باشد:
الف. اصل طبیعت خود را فراموش کرده ایم
ما نباید دیگران را لایق خودمان ندانیم
نباید فکر کنیم که خودمان برتر هستیم
به اصل خودمان رجوع کنیم
تولد ما چگونه بوده است
و وقتی از دنیا برویم، چی از ما به جا می ماند و جسم ما چی می شود
حس آخرت گرایی را در خودمان تقویت کنیم
حس خدامحوری را در خودمان تقویت نماییم
ب.خودپرستی و خودخواهی
یک مقدار از خودپرستی بیرون بیاییم
شاید علت اینکه خودمان را برتر از دیگران می دانیم، خودپرستی و خودخواهی های ما است
تمام مخلوقات عالم شیرینی های خودشان را دارند
لیاقت و سزاواری های خودشان را دارند
ج.رشد ناهماهنگ در زندگی
گاهی در زندگی زناشویی زوجین، هماهنگی خودشان را در طول زندگی از دست می دهند
یعنی یکی از زوجین یا تحصیل می کند یا مثلا ثروت زیادی به دست می آورد و یا به مقامی می رسد و احساس می کند از طرف مقابل خود برتر است و او سزاوار او نیست
هیچ وقت در زندگی از طرف خود عقب نمانید پا به پای او تلاش کنید و به پیش بروید
هماهنگ زندگی کنید تا این حس در شما ایجاد نشود
د.تفکر صفر یا صد
گاهی ما در زندگی این تفکر را پیدا می کنیم یعنی می گوییم همسر من باید صد باشد وگرنه هیچی نیست.
آیا ما خودمان بی عیب هستیم
ما خودمان به رنگ خاکستری هستیم
یعنی یک سری خوبی ها و یک سری بدی ها داریم که باید آنها را در زندگی برطرف کنیم و خود را رشد دهیم.
آدم ها از یک شروع می شوند تا ۹۹٫ هر کدام یک محاسنی دارند و یک سری عیبی دارند و با هم متفاوت هستند.
پس بیایید این طرز تفکر را نداشته باشیم و با هم زندگی کنیم
زندگی عاشقانه
همدیگر را رشد دهیم
و یک جامعه انسانی درست کنیم
فرهنگ انسانی را رشد دهیم.
گذشت و مهربانی و محبت
بنای ماندگار سازگاری
در این بنیان خانه، خانواده
همیشه راز و رمز زندگانی
رفیق اند و صمیمی زوج خوشبخت
در آن خانه که خوشرویی است و شادی
ما با هم نفس می کشیم
سلام زندگی
با دشت و کوه، چشمه گرم گفتگو شو
سرشار از عشق، امید، آرزو شو
عاشقانه زندگی می کنم
و سرشاز از امید و انگیزه هستم
شیرین اوقات بودن، از دل لبخند جاریست
گفتیم که تغییر نگرش ما نسبت به مسائل زندگی بسیار مهم است و حتی مهم تر از خود مسئله است. خیلی وقتها ما وقتی به مشکل برخورد می کنیم، درست نمی
توانیم فکر کنیم. اولین کار، همیشه حفظ آرامش است. حفظ آرامش زمانی بدست می آید که نگرش درستی نسبت به زندگی داشته باشیم.
ندای درونی و گفتگوی درونی

Hope and motivation in the family
ندای درونی و گفتگوی درونی در همه ی ما همیشه وجود دارد آن ندا به ما می گوید آیا تو در ایجاد این مشکل مقصر هستی یا نه؟ و این ندا گاهی می گوید نگران نباش این مشکل حل می شود.
در واقع گفتگوی درونی ما دو بخش دارد:
۱-مثل یک دوست بسیار مهربان در وجود ما هست که ما را حمایت می کند و به ما می گوید نگران نباش این مشکل هم حل می شود به راه حل ها فکر کن، کمک بگیر. واقع این بخش درونی منجر به نگرش مثبت می شود.
البته ممکن است افراد کمک کننده در بیرون باشند که به ما کمک بدهند ولی مهمتر این است که آیا بخش درونی مهربان و حمایت گر در وجود ما فعال هست یا نه. چون اگر این بخش فعال نباشد صدای آن بیرونی ها را دیگر ما نمی شنویم.
۲-بخشی که در مواجهه با مشکلات مدام ما را سرزنش می کند که تو مقصر هستی تو نمی توانی از پس این مشکل بر بیایی و … در واقع این بخش درونی منجر به نگرش منفی می شود.
در مقابله های هیجان مدار و مسئله مدار راه حل های نامناسب هم وجود دارد مثلا ما ممکن است در مقابله های هیجان مدار، فقط خیال پردازی کنیم. یعنی به جای اینکه اضطراب خود را کاهش دهیم و به سطحی از آرامش برسیم تا به راه حل درست فکر کنیم و از مقابله های مسئله مدار استفاده کنیم، فقط در رویا زندگی می کنیم و در خیال خود، خوش بگذرانیم. در واقع این طوری می خواهیم به آرامش برسیم. یا مثلا
- سعی می کنیم بخوابیم
- یا به مشکل فکر نمی کنیم
- یا مواد مخدر مصرف می کنیم
- در واقع کارهای منفعلانه انجام می دهیم.
- خودمان را از فضا دور می کنیم تا به آن فکر نکنیم.
حقیقت این است که مسئله در واقع، وجود دارد و در پس ذهن ما، هست. چون حل نشده است. دقیقا مشکل دارد انرژی روانی ما را می گیرد و دارد ما را یک فرد مضطرب می کند.
در واقع می خواهیم بگوییم راه حل هایی نیز وجود دارد که ما را به سمت درماندگی بیشتر می برد.
همین طور، اقدام عملی مسئله مدار هم می تواند روشهای غلطی داشته باشد مثلا من مشکل مالی دارم و می روم
- دزدی می کنم یا
- فرار می کنم
- اقدام به خودکشی
- تهدید
- خشونت
حل مسئله واقعی این است که من به خودم، آرامش بدهم و به خودم بگویم این مسائل در زندگی همه ی آدم ها وجود دارد و تو هم یکی از این آدم ها هستی. نگران نباش. حل می شود. خدا به تو هم کمک خواهد کرد. همه ی آدمها برای حل مشکل زمان می گذارند مشکل تو هم زمان می برد.
پس بنابراین اگر این نگرش را داشته باشیم، رو به رو شدن با مسئله
- به ما انعطاف پذیری می دهد.
- به ما دوراندیشی می دهد
- به ما آستانه تحمل بالا می دهد
- ظرفیت روحی ما را بالا می برد
تا بتوانیم مرحله مرحله مشکل را حل کنیم
باید باور داشته باشیم که این مشکل به خودی خود به وجود نیامده و به خودی خود نیز حل نمی شود. باید اقدامی کنیم.
حال خوب
یکی از چیزهایی که امید و انگیزه در خانواده ایجاد می کند این است که همه، حال خوبی داشته باشند. دوستان چگونه می شود حال خانواده را خوب کرد؟
حال خوب به همین راحتی درست نمی شود. نقشه می خواهد آن هم نقشه مدبرانه
برای رسیدن به حال خوب، همه ی افراد خانواده باید همفکری کنند.
روشهای حل مسئله
خب گفتیم که با کمک مقابله های هیجان مدار، باید آرامش نسبی برای خود ایجاد کنیم حالا می خواهیم راه کارهای حل مسئله را پیش بگیریم.
- قدم اول
تعریف صحیح و دقیق از مشکل
خیلی وقتها مشکل مبهم است و نمی دانیم
- مشکل چی هست
- از کی بوجود آمده
- چه کسانی در آن نقش دارند (راه حل جمعی می خواهد یا فردی می خواهد)
- در چه موقعیت های بیشتر می شود
- در چه مکانهایی بیشتر اتفاق می افتد
در واقع آن قدر باید ما مشکل را موشکافی بکنیم تا متوجه بشویم که کاملا مشکل برای ما شفاف شده است
هر جا با ابهام مواجه شویم به معنای درمانده شدن هست به معنای نا امید شدن هست. باید موضوع کاملا روشن شود. فعلا یک مشکل را خوب بفهمیم
چند تا سوال برای خود مطرح کنیم و جواب بدهیم
- قدم دوم
جمع آوری راه حل های زیاد
در اینجا هر راه حلی که به ذهن ما می آید می نویسیم. کمیت اینجا مهم است و کیفیت مهم نیست. هر چیزی را می نویسیم. در واقع این مرحله تراوش افکار است. یا بارش فکری و مغزی هست. خوب فکر کنیم. ذهن خو.د را رها کنید به هر راه حلی فکر کنید. اصلا نگویید کدام راه حل خوب هست یا کدام راه حل بد است. قضاوت نکنید. می توانید از دیگران هم کمک یگیرید. در واقعی لیستی از راه حل ها را پیدا می کنیم.
- قدم سوم
پیدا کردن بهترین راه حل (تحلیل راه حل)
در واقع بهترین راه حل را پیدا می کنیم. باز چند سوال مطرح می کنیم که
اگر این راه را بروم نتیجه آن چی می شود
حالا به نتیجه فکر می کنیم
سود و زیان آن راه حل را ارزیابی می کنیم. در یک برگه اینها را می توانیم بنویسیم.
اگر سود بیشتر از زیان بود، آن راه حل را انتخاب می کنیم. باید توجه داشته باشیم که هیچ راه حل نیست که اصلا زیانی نداشته باشد
- قدم چهارم
اقدام
در این مرحله بهترین راه حل را اجرایی می کنیم. بعد با خود می گوییم که
- این چه چیزی است
- چه کاری است
- کجا
- چه موقع
- توسط چه کسی
- و چگونه باید انجام شود
- وسایلی می خواهد و..
باید باز هم فکر کنیم
- قدم پنجم
ارزشیابی
وقتی اقدام کردیم حالا آن را مورد ارزشیابی قرار می دهیم. آیا نتیجه رضایت بخش بوده است.
ممکن است رضایت بخش نبوده باشد. ما توقع بالایی نباید از خودمان داشته باشیم. ما هر راه حلی را برویم درجاتی از ابهام داریم. اگر فردی ظرفیت تحمل ابهام بالای دارد هیچ وقت نا امید نیست. اگر صد در صد همه چیز برای ما روشن باشد، هیچ گاه نمی توانیم انتخاب کنیم. ما همیشه با بیشترین سود و کمترین زیان، راهی را انتخاب می کنیم و اقدام می کنیم.
خب، اگر نتیجه ارزشیابی رضایت بخش بود که خدا را شکر ولی اگر نبود، باز سراغ آن لیستی می رویم که قبلا تهیه کرده بودیم و به راه حل بعدی فکر می کنیم.
فرصت آرزوهاست جوانی
خوبی، پاکی و مهربونی
واسه رسیدن انگیزه داری
می ری و غصه را جا می زاری
به وقت جوانی
می تابه هر لحظه خورشید نسل جوان
می سازیم فرداهای بهتر با عشقمون
مهارت همدلی
چکار کنیم این رفتار رفتار غالب ما شود تا غنای ارتباط را احساس کنیم و تجربه کنیم. ارتباط از جمله انتخاب ها و رفتارهای انسانی است که به شدت روی حال انسان تاثیر می گذارد. و ارتباطات را غنی می کند و حال انسان را خوب می کند. همدلی شخصیت سالم و موثری برای ما ایجاد می کند. همدلی اجزائی دارد که چارچوب خاصی به ذهن می دهد:
- درک چارچوب ذهنی دیگران
- کنترل هیجان های منفی
- سکوت به جا
- گوش دادن فعال
- پذیرش حداکثری
هماهنگی رفتار من در کلام (آنچه که از زبان من صادر می شود) با زبان بدن من و حالات تن من و بدن من (نوع ایستادن من و …) به عنوان یک انسان وقتی که می خواهم یک رفتار همدلانه انجام بدهم نا رفتار من غنای کافی را داشته باشد و بیان را به بهترین شکل منتقل بکند
پا شو پا شو که صبح شده
که آرزوهایت پشت دره
سلام زندگی
زمانی برای صمیمیت
لحظه لحظه داره به یاد تو
با یک نگاه دل را می بره
آسمان صاف شده
بر زمین می نگرم
آفتاب آمده
شادمان می گذرم
عاشقانه زندگی می کنم
و سرشار از امید و انگیزه هستم
زندگی خوب است
و همه جا دیدنی هست
گفتیم که وجود مشکل و مسئله به تنهایی نمی تواند ما را به هم بریزد بلکه ذهنیت ما است که باعث می شود فکر کنیم که نباید مشکل ایجاد می شده و ما مقصر هستیم . اینها است که بیشتر ما را به هم می ریزد. اگر به سرزنش خود و دیگران فکر نکنیم، ذهن ما آزاد می شود و می تواند به راه حل ها فکر کند.

Hope and motivation in the family
نکته ای که خیلی مهم است این است که ما افکار منفی که به ذهنمان می آید را یادداشت کنیم ببینیم آیا واقعا در زندگی اشتباهات زیادی مرتکب شده ایم و این افکار درست است یا نه؟
این افکار منفی را خیلی وقتها به آن آگاه نیستیم و خیلی وقتها به آن ها هوشیار نیستیم تا بتوانیم آن را کنار بگذاریم.
لذا لازم هست زمانی که مشکلی ایجاد می شود افکار خود را بیرون بریزیم. باید آنها را روی یک برگه بنویسیم تا بتوانیم خوب آنها را تحلیل کنیم. افکار منفی جلوی فکر کردن انسان را می گیرد.
نکته مهم دیگر این است که توجه داشته باشیم که مسئله تدریجی بوجود آمده و تدریجی هم حل می شود.
خیلی وقتها ما از اقدام و تصمیم گیری می ترسیم. ما یک آزادی عمل داریم ولی خیلی وقتها از این آزادی می ترسیم چون در پس آن مسئولیت است. خیلی وقتها ما از مسئولیت پذیری می ترسیم. چون که ممکن است وقتی به نتیجه رسیدیم، احساس کنیم این روش درست نبوده است.
خب، اگر به این نتیجه هم رسیدیم، اشکالی ندارد. بالخره ما تلاش خود را کرده ایم و باز راه حل دیگری را امتحان می کنیم تا بالاخره مشکل را حل خواهیم کرد.
همیشه اولین راه حل را انتخاب نکنید چون اولین راه حل هیجانی ترین راه حل است. باید راه حل انتخابی از بین یک عالمه راه حل انتخاب شود و تحلیل شده باشد. چون اگر سریع به نتیجه نادرست برسیم، باعث سرخوردگی ما می شود و نا امید می شویم.
از طرفی وقتی به نتیجه نادرست رسیدیم یک نگاهی به عقب بیندازیم شاید مفهوم را درست متوجه نشده باشیم. شاید مسئله برای ما خوب باز نشده است. شاید در روش انتخابی، یک جایی را اشتباه رفته ایم. خب حالا دوباره همان روش را می رویم ولی حالا با کمترین خطا.

Hope and motivation in the family
ما در زندگی بارها و بارها باید تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم باید با خودمان مهربان تر باشیم و خودمان را هی سرزنش نکنیم تا رشد کنیم تا مرتبه بالاتری از وجود و هستی را درک کنیم. به خودمان سخت نکنیم.
نوع رابطه ما با خودمان، تعیین کننده است که ما می توانیم موفق شویم یا نمی توانیم موفق شویم. آیا می توانیم به آرامش درونی برسیم یا نمی توانیم به آرامش درونی برسیم.
باید توجه داشته باشیم که
- هر مشکلی را از کل و بالا نیز نگاه کنیم
- و سوء گیری نکنیم.
- مرزهایی، در هر مشکل در نظر بگیریم (شخصی، خانوادگی و..). ما نمی توانیم برای دیگران تصمیم بگیریم فقط می توانیم پیشنهاد بدهیم.
- سود و زیان را خوب تحلیل کنیم.
- در چالش هایی که در روابط چند نفر وجود دارد باید بررسی کرد خصوصیات مشترکی وجود دارد یا ندارد؟
- نقش های اطرافیان ما نباید قاطی شود. هر کسی باید در نقش خود باقی بماند.
- آیا ما مشکل را پذیرفته ایم؟
فرهنگ انسانی
هر چیزی فرهنگ و آدابی دارد. استفاده از وسایل ارتباطی، تسلیت گفتن، آپارتمان نشینی، ترافیک و رانندگی، فرهنگ ضبط صدا، تجسس کردن در امور مردم و…
سوال: در روابط انسانی، فرهنگ و آداب و رسوم باید چگونه باشد تا آرامش در زندگی انسانها ایجاد شود؟
بی خبریم از غصه و غم ها
وقتی که حالا پیش هم هستیم
دور هم بودن
دیداری دوباره
صمیمیت
پر از خاطره
خاطره هامون، شوق صدامون زنده می شوند
با هم هستیم
در کنار هم
زیر یک سقف
رو به روی یک پنجره
پنجره های زندگی مون را رو به تبسم وا می کنیم
غم ها و غصه ها را کنار می زنیم
رو به پنجره زندگی
لبخند می زنیم
راز تبسم و ناز ترنم حک شده روی یک دورهمی صمیمی و ساده
دورهمی صمیمی و ساده
دیداری دوباره
پر از خاطره
ما باید دوباره نقاشی کنیم
رنگهای رفته دنیا، را ببین
اگر همدل، اگر همزبون باشیم
می رسیم به فصل سبز زندگی
من در تو می بینم خورشید فردا را
من با تو می خواهم فردای دنیا را

Hope and motivation
زندگیتون سرشار از نشاط و شادی
یادگیری تون روزافزون