سوال: چکار کنیم از وسواس فکری نجات پیدا کنیم؟
بعضی می گویند چندین بار مجبورم کاری را تکرار کنم مثلا چندین بار باید دستم را بشورم. اگر این کار را نکنم احساس می کنم تمیز نشده است. با آنکه می دانم این کار درست نیست ولی احساس می کنم مجبورم که باید این کار را بکنم.
- به نظر شما چی می شود که بعضی ها دچار وسواس می شوند؟
- اجبار به تکرار، اصلا یعنی چی؟
اجبار به تکرار، یکی از مفاهیم مهم روانشناسی است. که در زمینه های مختلف کاربرد دارد ولی بیشتر در زمینه ارتباطات کاربرد دارد.
افرادی که وارد الگوهای ارتباطی سالمی نمی شوند با آنکه می دانند که این الگو ارتباطی درست نیست، باز وارد الگوی ارتباطی می شوند که خیلی شبیه به همین الگو، هست. در واقع این الگوها، یک تم شبیه به هم دارند. ممکن است ارتباط یک کم تغییر کرده باشد ولی ما همان فرد قبلی هستیم و تغییر فاحشی نکرده ایم. رفتارهایی که از ما ظاهر می شود باعث می شود همان واکنش ها از طرف مقابل اتفاق بیفتد و دوباره همان پروسه، تکرار شود.
مثلا خیلی از مواقع، مشاهده می شود که زوجینی که روابط آنها متلاشی شده است، باز با کسانی، وارد رابطه می شوند که ویژگی های خلقی بسیار شبیه به تجربه اول آنها را دارند.
سوال: چه مکانیزمی باعث این چرخه اجبار به تکرار می شود؟
این مکانیزم، بسیار گسترده و پیچیده است. اگر ما بخواهیم به زبان بسیار ساده به آن، اشاره کنیم، باید بگوییم که مکانیزم های دفاعی زیادی در بدن ما وجود دارد.
مکانیزم های دفاعی، کارشان این است که به نوعی واقعیت را دور بزنند تا فهم آن واقعیت، برای ما ساده تر شود مثل مکانیزم انکار.
خیلی وقتها، زمانی که برای ما، اتفاقی می افتد مثلا در امتحانی رد می شویم و یا نتیجه دلخواه را نمی گیریم خیلی سخت می توانیم، بپذیریم که نخواندن من باعث افتادن من در امتحان شد. بلکه با خود می گوییم که امتحان سخت بود و یا شرایط سخت بود. یا فرافکنی می کنیم و می گوییم استاد با ما لج بود و یا جابجایی سازی می کنیم و ناراحتی خود را جای دیگر خالی می کنیم و …
مکانیزم های درگیر در اختلال اجبار به تکرار
در اجبار برای تکرار چندتا از این مکانیزم ها درگیر می شوند:
- مکانیزم انکار
- مکانیزم واکنش وارونه: من برعکس آنچه را که می خواهم انجام می دهم. فرض کنید یک فردی وقتی روی پل عابر پیاده می رفته است مزاحمتی برای او ایجاد شده است. حالا با خود می اندیشد که این بار با یک وسیله محافظتی مثل سلاح سرد از از پل رد می شوم و از خود دفاع می کنم. ولی ممکن است دوباره همان مشکل برای اوایجاد شود. به این پروسه اجبار و تکرار می گویند.
- مکانیزم جابجاسازی
- مکانیزم منطقی سازی: بعضی وقتها ما یک ماجرا را خیلی منطقی توضیح می دهیم ولی آن قدر آن واقعه برای ما سخت است که بار هیجانی آن را خوب درک نکرده ایم مثل واقعه مرگ پدر یا مادر.
یک میل باطنی ناخودآگاه، پشت قضیه اجبار به تکرار، است.
رفتار اجباری تکراری با رفتارهای روتین چه فرقی دارد؟
زندگی عادی برای ما مفید است چون اگر بخواهیم همه چیز را جدید کنیم از ما خیلی انرژی می برد و باید زیاد فکر کنیم مثل رانندگی کردن و آشپزی کردن. افراد خود به خود این مهارت را انجام می دهد.
ولی در پروسه تکرار اجباری، این قضیه مطرح نیست. فقط رفتار نیست. رفتار آن جنبه غالب است که ما مشاهده می کنیم. در درون فرد، میل انجام اجباری وجود دارد که من باید حتما این کار را انجام بدهم. مشکل اینجا بوجود می آید که در الگوهای روابط، کم کم باورمون می شود این تم رفتار را.
فرد کم کم می پذیرد که الگو من همین است و تسلیم می شود و دیگر کار دیگر را انجام نمی دهد. و این قضیه را می پذیرد. دیگر رفتار فعال انجام نمی دهد و درمانده می شود. و گاهی نقش قربانی را پیدا می کند و ممکن است با خود بگوید که ارتباطات انسانها، همیشه همین هست و همیشه من مورد سوء استفاده قرار می گیرم. در واقع این مسئله را فرد می پذیرد و منفعل می شود.
دو نمونه رفتاری شایع در اجبار به تکرار یا وسواس
- چک کردن
- شستن زیاد
است. معمولا اجبار به وسواس تک علامت، نیست. ولی اگر این وسواس در کنار افکار مزاحم باشد که دائما وارد ذهن می شود، و در طی روز زمان زیادی از آنها بگیرد و باعث افت کیفیت زندگی فرد بشود، می شود گفت که دچار این مشکل فرد شده است. شدت آن نیاز به بررسی دارد.
ممکن است با اختلال های دیگر نیز همگام باشد مثل اختلال اضطراب و افسردگی و…
گاهی کمال گرایی منجر به وسواس به اجبار به تکرار می شود. یعنی فرد دوست دارد کارش هیچ مشکل نداشته باشد و کارش را صد در صد صحیح انجام بدهد.
راهکار
شما چه راهکاری را برای حل این مشکل پیشنهاد می کنید؟
۱٫خودآگاهی
برای این که یک چیز را تغییر بدهیم، باید به آگاهی برسیم یعنی کاملا مشکل خود را شناسایی کرده باشیم. این یک پروسه ناخودآگاه است و افراد خیلی متوجه نمی شوند که چرا این کار را می کنند. باید آگاه شویم
۲٫استفاده از روشهای جایگزینی به منظور کنترل هیجان مثل تن آرامی
وقتی فرد به آگاهی می رسد، باز تکانه های درونی آنقدر زیاد است که نمی توانند این کار را انجام ندهند. آنقدر میل نامشخص و فشارزا است که نمی توانند، آن را کنترل کنند. لذا توصیه می شود که با روشهای مختلف هیجان درونی کنترل شود و کاهش پیدا کند مثلا می توانیم مقداری از وقتمان را در روز به ورزش اختصاص بدهیم و یا برنامه های مورد علاقه دیگری را در برنامه روزانه خود بگنجانیم و ..
۳-مهارت آموزی در زمینه روشهای حل مسئله
معمولا افراد شیوه دیگری را بلد نیستند. در واقع در مقابل موقعیت تسلیم می شوند. باید روش و سبک زندگی را تغییر داد. لذا ما مدام باید به روشهای جدیدی کنترل مسائل فکر کنیم و ذهن خود را فعال نگه داریم.
کتاب های زیادی در این رابطه وجود دارد که می تواند کمک زیادی به انسان کند از جمله:
کتابهای خودیاری (برای مقابله با وسواس و اضطراب و …)
چالش روز
لطفا یک کاغذ و قلم در دسترس خودتون قرار بدهید
- چگونه خودتان را ارزیابی می کنید؟
- چگونه خود را بهتر می شناسید؟
گفتیم که وسواس یک اختلال روانی است و یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی است که با پیگیری درمان می شود به صورت فکر ایجاد می شود و تکرار می شود و اغلب نتیجه آن استرس و اضطراب است.
سه نشانه فکر وسواسی
معمولا وسواس خود را با یک تکانه و فکر نشان می دهد. هر فکری که دارای سه ویژگی
- آزاردهنده
- تکراری
- اجباری
باشد، فکر وسواسی است و چون ایجاد اضطراب می کند برای رهایی از اضطراب ما معمولا، یک عمل وسواسی را انجام می دهیم. به طور مثال فکر این که نکنه درب خانه را قفل نکردم و نکنه درب ماشین را قفل نکرده باشم، اضطراب ایجاد می کند برای این که از اضطراب رها بشویم و به آرامش برسیم، می رویم وارسی می کنیم و چک می کنیم. و این کار باعث می شود اضطراب وسواس از بین برود. لذا یک فکر معمولا تبدیل به عمل می شود.
ده عبارت زیر را برای خود تکمیل کنید (ده تا شاخصه وسواس)
- اگر درباره شما کاملا صدق می کرد ۴ امتیاز به خودتان بدهید
- اگر درباره شما زیاد بود ۳ امتیاز به خودتان بدهید
- اگر درباره شما متوسط بود ۲ امتیاز به خودتان بدهید
- اگر درباره شما کم می کرد ۱ امتیاز به خودتان بدهید
- اگر درباره شما کاملا صدق نمی کرد ۰ امتیاز به خودتان بدهید
عبارت شماره ۱: افکار مزاحم و ناخواسته که مدام در ذهن شما تکرار می گردد
۲: مدام دچار حواس پرتی می شوید
۳:مدام دچار فراموش کاری می شوید
۴:احساس ناراحتی از بی نظمی و بی دقتی دیگران می کنید.
۵:وسواس شستشو دارید
۶:احساس اجبار در کارها و تکرار آنها و وارسی مجدد آنها دارید
۷: اشکال در تصمیم گیری و انتخاب دارید.
۸:کارهایتان را زیاد طول می دهید برای این که احساس می کنید نتیجه بهتری می گیرید
۹:اعتقاد به خرافات دارید
۱۰: وسواس در شمردن دارید.
- جوابها را میانگین بگیرید (جواب ها را جمع می کنید و تقسیم بر تعداد سوالات کنید).
- اگر میانگین بالای ۲ باشد شما درجه ای از وسواس دارید
- اگر بالای ۳ باشد نیاز به کمک های تخصصی روانپزشکی دارید
- اگر زیر ۲ باشد نشان دهنده عدم وسواس و یا وسواس خفیف است.
ویژگی مهم رفتارهای وسواسی
تحقیقات نشان داده است که
- اجبار
- تکرار
- و غیرمنطقی بودن
سه ویژگی رفتارهای وسواسی است. دوستان چگونه می توان از شر وسواس و اجبار به تکرار رها شد؟
عوارض اجبار به تکرار
این اختلال، چون الگو تکراری یک رفتار را ایجاد می کنند پیامدهای زیادی را به دنبال دارید
۱-دامنه ارتباطات فرد کم می شود.
۲-تکرار آسیب ها
اگر ارتباطات آسیب زا باشد مدام تکرار می شود
۳-عمر روابط فرد کوتاه هست
فرد درگیر روابط ناسالم و ناپایدار می شود
۴-به خطر افتادن سلامت جسمی و روانی فرد
چون فرد در طولانی مدت که اگر درمان نشود این الگو رفتاری را می پذیرد. آرام سلامت روانی خود را از دست می دهد.
راهکارهای مناسب
باز کردن این الگوها خیلی راحت نیست
الف.افرادی لازم است به آگاهی برسند.
باید خودآگاهی را بالا برد.
آیا چنین مشکلات رفتاری را داریم؟
ب. حالا باید از خود سوال بپرسیم که
کاربرد این روابط برای من چیست؟
گاهی فرد با یکسری از افراد قدرتمند ارتباط دارد که مدام مورد سوء استفاده قرار می گیرد حالا باید از خود سوال کند که ارتباط با این افراد چه کاربردی برای من دارد؟
آیا من ضعیف هستم و می خواهم با ارتباط با آنها قدرت کسب کنم؟
ج. در مرحله بعد ما با این میل و نیاز سرو کار داریم
آیا این نیاز نیاز ناسالم است باید آن را درست کنیم. با توجه به آن ساختار باید کار کنیم.
لذا باید تشخیص صحیح داشته باشیم که
- چرا این اتفاق می افتد
- و زیر بنای این ارتباط حول چه موضوعی است
این الگوها الگوهای خیلی ناآشنا هستند دیگران خیلی می تواند به این افراد کمک کنند. چون افراد دیگر خیلی نکات بیشتری را می بینند و از بیرون مسئله را نگاه می کنند.
تمرین خودآگاهی و افزایش بینش خیلی کمک کننده هست. اگر بینش ایجاد شود، خیلی از سختی های مسیر حل خواهد شد.
تم روابط را برای خود تحلیل کنید
می توانید از دوستان خیرخواه، نیز کمک بگیرید (الگوی روابط من بیشتر چه شکلی است؟)
یا یک پرسش نامه پر کنید
افراد نزدیک اگر این را به ما بگویند بینش ما نسبت به رفتار ما بیشتر افزایش پیدا می کند. البته مطالعه نیز بسیار کمک کننده می تواند باشد.
پس حواسمان باشد اگر در ارتباطات خودمان دائما داریم یک چرخه را تکرار می کنیم و ناراضی هستیم، یک مقدار شک کنیم شاید دچار اجبار به تکرار شده ایم.
زندگیتون سرشار از شادی و نشاط باشد