سلام دوستان خوبم
انشاالله روز خوبی را شروع کرده باشید.
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
در جلسه قبل راجب به مفاهیم معنوی و اخلاقی با هم صحبت می کردیم.
البته موضوع اصلی ما تصویر زیبای خداوند در نهج البلاغه و کلام مولا علی (ع) است که در دو جلسه بعد به آن می پردازیم فعلا به عنوان مقدمه بحث هایی را مطرح می کنیم.
خلاصه مطالب گذشته
گفتیم مهم ترین رویداد زندگی انسانها، حضور پیامبران و به دنبال آن فرهیخته گان، معلمان و عارفان و حکیمان و … بوده است. کسانی که با اندیشه مناسب و تحلیل صحیح مسیر زندگی را نشان داده اند تا ما با آرامش بیشتر زندگی کنیم و از تنش های بی مورد نجات پیدا کنیم.
اشاره کردیم خیلی از رنج های ما برای این است که کم تر پروا داریم و حدو مرز درستی برای امیال و هوس ها و خواست هایمان نداریم.
وقتی آدمی بندی ندارد
- حدی ندارد
- هیچ پروایی ندارد
دوست دارد خواهش هایی که به ذهنش می آید آنها را برآورده کند. ممکن است در این مسیر آرام آرام سر از تخلف در بیاورد. گاهی باید عزت خود را پایین بیاوریم و کرامت نفس خودمون را خدشه دار کنیم تا امکاناتی به دست ما بدهند. چون دل ما یک چیزهایی می خواهد که با آن پول و امکانات خودمون، نمی توانیم تهیه کنیم.
- یک جاهایی سر خم می کنیم و از عزت خودمون می کاهیم
- یک جاهایی ممکن است تخلف کنیم و از راه نامشروع بخواهیم هوس های خودمون را عملی کنیم.
هر دوی این مسیرها ما را، به انحطات می کشانند و جان ما را تیره می کنند.
وقتی جان ما سیاه شد دیگر از جهان لذت نمی بریم و همواره دچار آشوب هستیم.
راه حل پیامبران
راه حلی که پیامبران به ما داده بودند این بود که آدمهایی موفق هستند که برای خودشان چارچوب داشته باشند.
- مرز داشته باشند
- همه ی این خواهش ها را عرصه ظهور نرسانند
- ارزیابی کنند و ببینند کدام یک از این خواهش ها و امیال، منطقی است؟
- کدام یک غیر واقعی است
- کدام یک غیر ضروری است
- کدام یک برای ما مصیبت های بزرگی ایجاد می کند
- دوام این لذت ها چقدر است؟
بعضی از این خواهش ها غیر ضروری است و آدم می تواند با خواست های ساده تر، نیاز خودش را تامین کند.
- ما گاهی برای خودمون هیاهو درست می کنیم.
- جنجال درست می کنیم.
- بی نظمی درست می کنیم
فقط به خاطر این که برای خودمون، زرق و برق بیشتری بدست بیاوریم.
فقط در این هیاهو، خودمون را تیکه تیکه می کنیم و به خودمان زخم می زنیم. به خود اصلی خودمان، ظلم می کنیم.
بعضی از این خواهش ها، لذت های خیلی کم برای ما ایجاد می کنند.
درسته که ممکن است لذت بسیار شیرین ایجاد کند ولیکن زود تمام می شود.
همین لذت های کوچیک و شیرین ناشی از بعضی از خواهش ها و امیال، می توانند غم های طولانی داشته باشند.
توی این جهان نمی شه از چنگ نظم کائنات گریخت. خداوند این نظام را برافراشته است.
آیه ۱۸۲ سوره اعراف
وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ
و آنان که آیات ما را تکذیب کردند به زودی آنها را به عذاب و هلاکت میافکنیم از جایی که فهم آن نکنند.
خداوند دارد مدام ما را نظاره می کند.
آیه ۱۴ سوره علق
أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
آیا او ندانست که خدا (اعمال زشتش را) میبیند (و از او روزی انتقام میکشد).
یک وقت ممکن است ستاریت خداوند دیگر گریبان ما را نگیرد و دیگر نتیجه اعمال خود را در همین عالم ببینیم. آنجا ممکن است دیگر زمان جبران نداشته باشیم.
می بینیم اینکه پیامبران، این همه بر خویشتن داری تکیه می کنند، برای این است که این مفهوم، بسیار مهم است.
آنها به ما گفته اند که
- مرز بشناسید
- چارچوب برای خودتان مشخص کنید
چون اگر از چارچوب هایتان خارج شوید ممکن است به خودتان ضربه بزنید.
دیدم اندر خانه من نقش و نگار
بودم اندر عشق خانه بیقرار
بودم از گنج نهانی بیخبر
ورنه دستنبوی من بودی تبر
آه گر داد تبر را دادمی
این زمان غم را تبرا دادمی
ای دریغا بود ما را، برد باد
تا ابد یا حسرتا شد للعباد
مولانا
خیلی وقتها ما جوری زندگی می کنیم که در آخر دچار احساس گزنده حسرت می شویم.
حسرت یعنی چه؟
یعنی اینکه هی انسان با خودش می گوید:
- ای کاش این کار را نکرده بود
- ای کاش جور دیگری انتخاب می کردم
- ای کاش ….
حسرت برای این است که آدمها برای خودشان چارچوب، شان، حرمت و رتبه ای قائل نیستند.
تقوی یعنی
قائل شدن حرمت برای خود
خویشتن داری
خویشتن داری یعنی
- نگه داری خویشتن خویش
- یعنی محافظت از قلب
- یعنی محافظت از دل
در واقع ماه رمضان برای تمرین این خویشتن داری است
ما متاسفانه هویت و مفهوم ماه رمضان را از یاد برده ایم و صورت آن برای ما مانده است. فقط همین تشنگی و گرسنگی و بعضی از محدودیت ها.
به خاطر اینکه این ماه می تواند تمرین خوشتن داری باشد به این ماه، ماه مبارک گفته اند.
پیام این ماه مبارک خیلی انسانی است.
پیام ماه رمضان، همان خویشتن داری است.
- اینکه انسانها مرز بشناسند.
- اینکه آدمها داوطلبانه تمرین کنند و ممارست کنند از بعضی چیزها اجتناب کنند.
چشم پوشی کردن برای انسانها خیلی سخت است.
چون دنیا انسانها را تشویق می کند تا دنبال نیازهای غیرواقعی بدوند.
جهان سرمایه داری، جهان مصرف بی منطق است.
ما به طبیعت ضربه وارد کرده ایم
محیط زیست زخمی شده است
کشورها به جان هم افتاده اند چون آدمها زیاده خواه هستند.
آدمها قانع نیستند
آدمها احساس می کنند که زندگی از نوع ساده، نمی تواند برای آنها لذتبخش باشد.
ما اگر به زندگی ساده و پر آرامش برگردیم، عزت خودمان را می توانیم حفظ کنیم.
ما اگر به زندگی ساده و پر آرامش برگردیم، خطر افتادن در دامهای غیر اخلاقی برای ما کمتر می شود.
ما اگر به زندگی ساده و پر آرامش برگردیم، آسودگی خیال ما بالاتر می رود.
چرا بیشتر انسانها زندگی ساده را انتخاب نمی کنند؟
چون بیشتر ما درگیر ظواهر زندگی شده ایم و در دام نظام سرمایه داری گیر افتاده ایم.
وقتی آدمی خویشتن دار باشد، می تواند زندگی ساده را انتخاب کند.
چون می تواند جلوی بعضی از خواهش ها بایستد.
اینجا است که می گویند ماه رمضان، مبارک است. مبارک بودن بخاطر تمرین معنوی است.
تمرین معنوی، برای بدست آوردن یک شجاعت است.
تمرین معنوی، برای بدست آوردن یک دلیری است.
دلیری است یعنی اینکه انسان به خیلی از چیزهای مسموم بگوید: نه
به خیلی از چیزهای که ظاهر فریبنده دارد ولی باطن آنها نیش دارد و انسان را زخمی می کند، انسان به آنها بگوید: نه
این “نه” گفتن شهامت می خواهد تا انسان از شر این نفس فرار کند.
این جا است که انسان یک “انسان بزرگ” می شود.
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم
مولانا
کی انسان “زهره تابنده” می شود؟
کی می تواند در مقابل آفتاب بایستد و بعد سرود رهایی بخواند؟
هنگامی که بتواند از شر وسوسه های درونی خود بگریزد.
ای کاش وقتی ماه رمضان می شود بگویند که این ماه، ماه انتخاب است
ماه ذوق است
هر که می خواهد رتبه بهتری در معنویت پیدا کند، روزه بگیرد.
هر که می خواهد تمرین کند تا آزادی را در درونش حس کند، در این وادی بیاید.
داوطلبانه روزه گرفتن را انتخاب کند.
در این ماه، نه نوشیدن، نه خوابیدن و …برای آزار آدمها نیست بلکه برای این است که ما صرف نظر کردن را یاد بگیریم.
الان انواع چیزها است مثلا انواع برنج، ماکارانی، نوشیدنی، شکلات و …
این انواع ها، ما را از نفس انداخته است.
برای اینکه چشم ما دارد در دنیای بیرونی می گردد و دیگر حواس مان به درون نیست.
می بینید با این همه رشد علم که ستودنی است، جنگ تا بیخ گوش ما صدا می کند.
می بینید خیلی از کشورهای بزرگ جهان، عین گرگ ها به جان هم افتاده اند و جان هزاران انسان در معرض تهدید و خطر است.
چون ما از درون، فاصله گرفته ایم.
و یاد نگرفته ایم این میل های درنده درونی را کنترل کنیم.
به این دلایلی که گفته شد بحث ماه رمضان یک ماه انسانی است و هیچ ربطی به مسلمانان فقط ندارد بلکه پیام جهانی دارد.
ما این ماه را هی محدود کرده ایم و شرعی کرده ایم.
قواعد و مقررات آن را آنقدر زیاد کرده ایم که اصل از یاد ما رفته است.
نتیجه گیری
اصل این است که
- ای آدمها بیایید مهربان زندگی کنید.
- بیایید آزاد زندگی کنید.
- آدمها ساده اگر زندگی کنید، آسودگی خودتان بیشتر است.
- آدمها ساده اگر زندگی کنید، آرامش خودتان بیشتر است.
به همین دلیل فقط، تمرین نیاز داریم.
کم گفتن، کم خوردن و .. تمرین است.
انسان در وسطهای ماه رمضان به شب قدر می رسد.
- یعنی وقتی انسان آزاد شد
- وقتی از بندها رها شد.
آن وقت، خودش می شود.
این خود، آن وقت شکوفا می شود.
این خود، آن وقت غنی می شود.