خالق من !عاشق من!
تا اکنون هر چه که نگاه میکنم ! می بینم تو مرا به این دنیا آوردی و همه ی نیازهای مادی مرا برطرف کردی ،اگر تشنه بودم آب برایم در این دنیا حاضر بود اگر گرسنه بودم این همه نعمتهای مختلف و خوشمزه قرار دادی اگر نیاز به عشق مادی داشتم جنس مخالف را آفریدی اگر نیاز به مادر شدن داشتم ابزار مادر شدن رادر من قرار دادی و اگر آرزوی پدر شدن داشتم ابزار پدر شدن را در من قرار دادی
یعنی هر نیازی که داشتم و دارم چه نیازهائی که آنها را می شناختم و به آن آگاه بودم وچه نیازهایی که انها را نمی شناسم و به آنها آگاه نیستم !!!
پس با وجود این همه علم و توانایی و حکمت ؛ خالق من تو باید نیازهای روحی مرا نیز بدانی و انها را به بهترین وجه ممکن بر طرف کرده باشی !من مطئنم تو مرا در این دنیای بی در و پیکر به حال خود رها نکرده ای ! و من باید همانطور که وقتی تشنه یا گرسنه ام و به دنبال آب و غذا می روم برای برآورده شدن نیازهای روحی ام نیز به دنبال نسخه ای بروم که تو آفریده ای و من مطمئنم که تو آن را فرستاده ای زیرا من شدیدا به ان نیازمندم و تو برطرف کننده نیازهای منی .
همان نسخه ای که نشان می دهد همه ی ابعاد وجود من چگونه باید باشد و من چگونه آنها را پرورش دهم و یا چگونه آن را کنترل کنم تا آنها در جای درست وحق خود قرار بگیرند تا من به آرامش برسم .
و مطمئنم با وجود مهربانی و حکمت بی نهایت تو روا نیست مرا به قرون و اعصار و عقل تجربه پذیر و خطا پذیر م بسپاری
پس ای خالق مهربان و حکیم و توانای من نسخه آرامش من ! کتاب هدایت من کجاست ؟تا عشق و محبت را در حق ما تمام کرده باشی که بی تردید تو عاشق کاملی !!!