این باور که من قادر به حل این مشکل یا به پایان رساندن این کار، هستم “خودکارآمدی” نامیده می شود. خودکارآمدی مفهومی است که بندورا (۱۳۸۹) مطرح کرد و آن را نشانه ای از عزت نفس سالم و کارآمدی فرد می داند. بدیهی است که بین حل مسئله و خودکارآمدی رابطه وجود دارد، افرادی که خود را کارآمد و توانمند می دانند، بهتر از دیگران می توانند به حل مشکل بپردازند.
خودکارآمدی، بر همه ی زمینههای تلاش انسان اثر میگذارد. خودکارآمدی از طریق تعیین باورهایی که یک فرد در مورد قدرت خود بر تأثیرگذاری بر موقعیتها دارد، بر قدرت واقعی فرد در هنگام مواجهه با چالشها و انتخابهایی که فرد انجام میدهد، تأثیر دارد.
خودکارامدی فرد تحت تاثیر متغیرهای گوناگونی است مثلا تحقیقات نشان داده است که در شکل گیری رفتار و عادات غذایی کودکان دبستانی و خودکارآمدی آنها، متغیرهای روانی-اجتماعی مادران تاثیر بسزایی دارد.
رفرنس۱: Kiefner-Burmeister, AE, Hoffmann DA, Meers MR, Koball AM, Musher-Eizenman DR. Food consumption by young children: A function of parental feeding goals and practices. Appetite 2014; 74: 6-11.
Pakpour HA A, Lesani A. رفرنس ۲-عوامل پیش بینی کننده ی رفتار تغذیه ای سالم دانش آموزان دبستان منطقه ۵: کاربردی از رویکرد فرآیند عمل بهداشتی. مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران.;۱۹(۴):۲۵۲-۶۰٫
همچنین تحقیقات نشان داده است که افراد با خودکارآمدی بالا، کمتر رفتارهای ناسالم و مقابله های نادرست از خود نشان می دهند و برای حل مشکلات زندگی، از رویکرد حل مسئله استفاده می کنند.
مقابله هـای ناسـالم مـواردی ماننـد پرخاشـگری،روی آوری بـه مـواد، الـكل، اقـدام بـه رفتارهـای ناسـالم )ماننـد پرخـوری) و یـا فرافكنـی مشـكلات بـه دیگـران و دنبـال مقـصر گشتـن را در بـر می گیرنـد.
بدیهـی اسـت كـه مقابله هـای ناسـالم نـه تنهـا بـه حـل مشـكل منتهـی نمی شـود، بلكـه آسـیب های زیـادی بـرای فـرد بـه بـار مـی آورد.